در اینجا گزارشی از کتاب اهل البیت فی المکتبة العربیه و اهمیت آن را در تاریخ تشیع ملاحظه میفرمایید. بیش از همه، این گزارش را به یاد استاد عزیزم مرحوم سید عبدالعزیز طباطبائی نوشتم که هشتم دی ماه 1374 روی در نقاب خاک کشید، پیش از آن که امثال بنده بتوانیم از وجود سودمندش بهره بیشتری ببریم. رحمت الله علیه.
دو هفته پیش، در کلاس درس تاریخ تشیع دکتری، در یک جلسه، مروری بر کتاب اهل البیت فی المکتبة العربیه از استاد مرحوم سید عبدالعزیز طباطبائی داشتم. ایشان استادی مسلم، از نسل سلسله استادان کتابشناس شیعه بود که در آن سلسله، باید از نجاشی تا میرزا عبدالله افندی، و سپس میرزا حسین نوری تا آقابزرگ تهرانی را یاد کرد. مرحوم طباطبائی در این حوزه، به معنای حقیقی کلمه استاد بود. این علاوه بر فضائل اخلاقی برجستهای بود که در ایشان وجود داشت و او را از بسیاری از اهل علم ممتاز میکرد.
اصل طرح این بحث در کلاس تشیع، از این زاویه بود که مبحث فضائل و توجه به زندگی اهل بیت (ع)، یکی از مسائل مهم تاریخ تشیع است. داستان، از فضائل نویسی اهل بیت آغاز میشود، و کوفیان و سپس بغدادیها، در این زمینه، تلاش زیادی دارند. بعدها با مهاجرت محدثان به شهرهای مختلف، یا آمدن طالبان علم از شهرها به کوفه و بغداد، زمینه روایت فضائل در شهرهای دیگر هم فراهم میشود. در بغداد قرن سوم، احمد بن حنبل، نقش مهمی در گردآوری فضائل امام علی (ع) و اهل بیت داشت. مجموعه روایاتی که او گردآوری کرد، به دلیل اعتباری که او به عنوان رهبر اهل سنت و جماعت، شاخه اهل حدیث داشت، سبب شد تا کتاب فضائل او، به عمق جامعه سنی نفوذ کند. تردید نباید کرد که احمد بن حنبل، نقش مهمی در تعدیل اهل سنت داشت و این تعدیل، با تثبیت جایگاه امام علی (ع) در میان آنها، آن هم زمانی که اساساً امام را در حد خلیفه چهارم قبول نداشتند، بسیار با اهمیت بود.
به هر روی، پس از آن کتابهایی در فضائل در عربی نوشته شد که بسیاری از آنان از عالمان اهل سنت و شماری نیز از عالمان و محدثان شیعه از زیدی و امامی و اسماعیلی بودند. ادبیاتی که در این زمینه ایجاد شد، تحت عنوان «اهل البیت فی المکتبة العربیه» کتاب مورد بحث است که ابتدا به صورت مقالاتی در مجله تراثنا چاپ میشد. زمانی که بنده خدمت استاد رسیدم، و به تدریج به کتابخانه ایشان دسترسی پیدا کردم، دیدم بیشتر کتابهای حدیثی و رجالی قدیم را مطالعه کرده، و احادیث فضائل اهل بیت را از داخل آن علامت زده و در صفحات سفید آغازین هر کتاب، شماره صفحات آن احادیث را یاد داشت کردهاند. در واقع، علاقه ایشان به گردآوری این احادیث بسیار زیاد و تبحر ایشان در متون حدیثی اهل سنت و آثار کهن دیگر، و مطالعه مستمر آن آثار، زمینه گردآوری اطلاعات فراوانی را فراهم کرد. بخشی از این کار، مصروف گردآوری نوعی کتابشناسی برای آثار مربوط به اهل بیت در زبان عربی بود که همین کتاب شد. چنان که اشاره شد، اینها به صورت مقاله در مجله تراثنا منتشر میشد، و بعد از درگذشت ایشان، به صورت کتابی در 726 صفحه با معرفی 856 عنوان کتاب، به صورت الفبایی از الف تا یاء درآمد، اثری بسیار مهم و پُرمایه که میتواند برای جستجوگران، منبع بسیاری از نکات ریز در این حوزه باشد.
اطلاعاتی که ایشان در باره کتابها در این کتاب نوشتهاند، از نظر حجم و چگونگی، متفاوت است. در باره برخی فقط عنوان آمده، چون اساساً وجود خارجی نداشته، و تنها نامی از آنها در متون دیگر در دست بوده است. البته، در باره برخی از همین مفقودها، اطلاعات بیشتری آمده و اگر نقلهایی از آنها در آثار دیگر بوده، با توجه به تسلط ایشان بر کتابها و قدرت بالای کتابشناسی، به آنها هم اشارت میرفت.
از کارهای مهم انجام شده، این است که اگر از یک کتاب، نسخ خطی متعددی در کتابخانهها بوده، آنها را معرفی کرده و زمینه را برای تصحیح یا مراجعه به آنها، برای پژوهشگران فراهم کرده است. برای نمونه، برای کتاب احیاء المیت بفضائل اهل بیت سیوطی، دهها نسخه از نقاط مختلف دنیا معرفی شده که روشن است در طول عمرشان هر کجا یادی از آن دیدهاند، یادداشت کردهاند. این رویه، در باره بسیاری از کتابها انجام شده است. هدف این بوده که اگر کسی در حال تصحیح یکی از این نسخ است، به او کمک شده باشد. گاهی اشاره به تصحیح کتابهای موجود هم دارند، از جمله در باره کتاب الاربعون حدیثا فی المهدی از احمد الپاکتچی التبریزی مشغول استخراج اسانید آن کتاب از دیگر مولفات ابونعیم است (ص 32)
اطلاع دیگر، در باره نسخههای چاپی این آثار است که به تفصیل و تا آنجا که امکان داشته به صورت کامل ارائه میشود. این که در چه تاریخهایی و چه شهرهایی این کتابها منتشر شده است.
از همه جالبتر، پژوهشهای موردی در باره عناوین این کتابها، خلط شدن چند عنوان با یکدیگر، معرفی مولف و در موارد مشکوک بحث در این باره از دیگر مسائلی است که در جای جای این کتاب، شاهد آن هستیم. گاه در باره یک مولف، توضیحاتی داده و از آثار دیگر او هم بویژه در همین حوزه اهل بیت یاد کردهاند. این افزون بر یاد از منابع شرح حال مولفان است که در بسیاری از موارد درج شده و کار را برای شناخت آنها آسان کرده است. البته عناوین و افرادی که ویژگی خاصی دارند، و اغلب کمتر شناخته شدهاند، بیشتر مورد توجه بوده و در باره آنها، اطلاعات بیشتری داده شده است.
سودمندی این اثر برای تاریخ نگاری شیعی و نیز تاریخ تشیع به ویژه بر پایه فضائل نگاری است. توجه به فضائل نویسی که بخش قابل توجهی از این آثار را تشکیل میدهد، نشان میداد که مواضع نویسندگان مختلف در شهرها و دورههای مختلف، نسبت به اهل بیت چگونه بوده است. البته بسیاری از اوقات، نویسندگان بزرگ و کوچک اهل سنت، کتابهایی در باره اهل بیت نوشتهاند، اما در کل، باید اصل را بر این گذاشت که اطلس فضائل نویسی اهل بیت، میتواند دامنه گسترش تشیع را نشان دهد.
نگاهی به این کتاب، نشان میدهد که مؤلف عمری از جستجو را در پای این کتاب گذاشته است. آنچه ما شاهد بودیم این بود که استاد مرحوم ما، سالهای متمادی از عمرش را صرف گردآوری این اطلاعات که آنها را دستی و از لابلای متون فراهم آورد، صرف کرد. کتابخانه ایشان باقی مانده، و یادداشتهای ایشان همچنان در پشت این کتابها دیده میشود.
زمانی که این کتاب را مرور میکردم، دریافتم این کتاب، افزون بر هدف اصلی آن در معرفی کتابهای مربوط به اهل بیت در زبان عربی، بحثهای مفیدی دارد که لازم است به آنها اشاره بشود. بخشی از مطالبی که در ذیل برخی از مداخل نوشته شده، چندان مفصل است که میتواند یک رساله مستقل و سودمند در باره یک عنوان کتاب یا یک حدیث به شمار آید. ایشان سفرهای مختلفی نیز به قصد یافتن نسخههای مربوط به اهل بیت داشت و در اینجا هم اشارههایی دارد. در باره «اسماع الصمّ» نوشتهاند من نسخه از آن را در موزه بریتانیا دیدم. (ص 42).
چنان که اشاره شد، برخی از موارد، چنان مفصل نوشته شده است که نشان میدهد، استاد قصد خاصی برای ارائه آن اطلاعات داشته است. نمونه آن شرح حال سبط بن جوزی است که از منابع مختلف درج شده است. (ص 85 ـ 88). در معرفی ترجمة الامام علی بن ابی طالب من تاریخ دمشق، اشاره به دوست صمیمی شان مرحوم محمد باقر محمودی کرده و از او با عنوان «زمیلنا» یاد کرده است (ص 89). بنده مکرر ایشان را در منزل مرحوم آقاعزیز دیده بودم. اما شماری از مواردی که میتواند یک مقاله یا رساله به حساب آید به این شرح است:
در ذیل طرق حدیث رد الشمس، علاوه بر معرفی آثار نوشته شده، فهرستی از آنها را یک جا ارائه میدهد که شامل هفت رساله میشود. (111 ـ 112). همانجا در پاورقی، راویان و محدثانی که این حدیث را در آثارشان نقل کرده و شامل 41 نفر هستند، معرفی کرده است (112 ـ 115).
در مورد کتاب خصائص نسائی هم به تفصیل سخن گفته است، آنچنان که میتوان آن را مقاله مستقلی به شمار آورد (144 ـ 156).
در باره دستور معالم الحکم قضاعی هم سه صفحه اما دقیق نوشته شده است. (169 ـ 172).
همین طور در باره الذریة الطاهره دولابی از محدثان قرن سوم و چهارم که نسخه شناسی کاملی از آن ارائه شده است (ص 179 ـ 187).
نیز در باره کتاب ابن جوزی با عنوان «شد الاثواب فی سدّ الابواب» که رد باره حدیث سدوا الابواب است، طرق و راویان این روایت را به تفصیل آورده و اسانید آن را به تقسیم از تک تک صحابه که آن را روایت کردهاند، ارائه کرده است (ص 223 ـ 235).
در باره شرح شافیه ابوفراس، که دیوانی است در مدح آل رسول و ذم عباسیان، هم به تفصیل بحث کرده است. (ص 238 ـ 245) این اثر نمونهای از ادب شیعی دوره حمدانی است.
ذیل کتاب «طرق حدیث انی تارک فیکم الثقلین» ابن قیسرانی (م 507) یک رساله کامل در طرق این حدیث و استناد امام علی (ع) به آن در مواقع مختلف نوشتهاند و این هم حاصل عمری جستجو و یادداشت برداری ایشان از منابع مهم حدیثی و تاریخی است (ص 277 ـ 293).
به مناسبت در جایی، شرح حال سیوطی و اهمیت وی را در ادبیات دینی سنی و نیز آثاری که در باره وی نوشته شده، آوردهاند (ص 304 ـ 306).
ذیل مدخل «فرائد السمطین» حموینی از تشیع در دولت ایلخانی سخن گفته و شرح حال وی را مفصل آورده است. وی داماد خاندان جوینیهاست. (337 ـ 346).
گزارش کتاب «قصة الطیر» از حاکم نیشابوری، و شرح حالی که برای او آورده و نیز در باره همین اثر، بسیار مفصل و عالی است (ص 384 ـ 391). آنگاه رسالهای از خودش در باره حدیث الطیر را که مقالهای مستقل است، در اینجا آورده است (ص 391 ـ 413).
برخی مدخلها مانند «ما نزل من القرآن فی علی» عنوانی برای چندین کتاب است و این بخش از کتاب استاد، خود یک کتابشناسی مفصل از آثاری است که در این حوزه، یعنی آیات نازل شده در شأن علی علیه السلام نوشته شده است (444 ـ 455).
مدخل «مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول» از ابن طلحه شافعی هم مفصل نوشته شده و پیداست که مولف سالها در پی تکمیل این مدخل بوده است (صص 481 ـ 490). چنان مدخل کفایة الطالب نیز چنین است. (ص 428 ـ 433).
مدخل «معارج الوصول الی معرفة آل الرسول و البتول» از زرندی (م 750) چنین چنین است، اثری که کمتر از آن آگاهی در دست بوده است (ص 495 ـ 500).
مدخل «المعیار و الموازنه» اسکافی هم مفصل نوشته شده و به اختلاف نظری هم که در باره مولف این کتاب است، پرداخته شده است. (ص 502 ـ 510)
مدخل «مقتل امیر المؤمنین علی بن ابی طالب» از ابوالحسن بکری هم مفصل نوشته شده و بنده از قدیم از این بخش استفاده میکردم. بکری، یک قصه گوی مذهبی است که تاریخ را به سبک داستان در آورده و این را ایشان به خوبی در اینجا نشان داده است (ص 526 ـ 531). استاد، اشتباهی را هم که برخی در معرفی این بکر کرده اند را شرح داده است.
مدخل مقتل الحسین علیه السلام از خوارزمی هم مفصل بحث شده و نسخههای خطی و چاپی و نیز منابع شرح حال مولف آمده است (ص 540 ـ 546).
اعمش (م 148) از علمای برجسته اوائل قرن دوم هم کتابی در فضائل امام علی داشته و قدمت آن، سبب شده است تا آقای طباطبائی به تفصیل در باره این محدث شیعی عراقی بنویسد (ص 551 ـ 567). در واقع، این بخش، در باره اعمش، میتواند یک مقاله به حساب آید.
حالا پس از گذشت بیش ربع قرن از تألیف این اثر، و انتشار فهارس جدید نسخ خطی، میتوان این کتاب را تکمیل کرد، اثری که همیشه میتواند منبعی برای تحقیقات تازه در باره اهل بیت و تشیع باشد.