مقالات
صفحه اصلی   /   مقالات   /   تراجم و رجال   /   روزنه‌ای به الگوی زیست امام مجتبی(ع)
روزنه‌ای به الگوی زیست امام مجتبی(ع)
روزنه‌ای به الگوی زیست امام مجتبی(ع)
طرح جامع تاریخ امامان معصوم(ع) از سال ۱۳۹۲ در دستور کار گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه قرار گرفت. هدف از انجام این طرح نسبتاً بزرگ ارائه یک متن متقن و در عین حال درسی درباره هر یک از امامان شیعه در سطح کارشناسی و کارشناسی ارشد است. اینکه تا چه مقدار اهداف این طرح، تأمین و برآورده شود بستگی به تلاش نویسندگان دارد. به هر حال مسئولیت دو بخش از این کار به اینجانب داده شده و آن تاریخ امام حسن مجتبی(ع) و تاریخ امام حسین(ع) است. تاریخ امام حسن مجتبی(ع) تقریباً به اتمام رسیده و در مراحل آماده‌سازی برای انتشار است. آنچه در این فرصت ارائه می‌شود نگاهی گذرا به چند مطلب مهم درباره تاریح امام حسن(ع) و این کتاب است.
مطلب اول که بسیار مهم است و لازم است بدان توجه جدی شود اینکه تاریخ امام حسن مجتبی(ع) علاوه بر کمبود گزارش‌های این برهه که البته برای دیگر امامان معصوم(ع) نیز کم و بیش با آن روبه‌رو هستیم، ولی بر خلاف دیگر امامان متأسفانه این برهه از تاریخ ائمه(ع) گرفتار انواع روایات ساختگی و آشفتگی آنها و تحریفات و کش و قوس‌های مختلف سیاسی، مذهبی شده است که حرکت و پژوهش در این عرصه را با مشکل بسیار جدی روبه‌رو ساخته است. هر حکومت و گروه و مذهبی به نوعی در این تاریخ دست برده است. امویان به گونه‌ای و به انگیزه‌ای، عباسیان به گونه‌ای و با انگیزه‌های دیگر، فلان فرقه مذهبی خواسته از زندگانی امام حسن(ع) تفسیری ارائه کند که با اندیشه‌های او سازش داشته باشد و به نوعی مصادره به مطلوب کرده است. مستشرقان نیز به نوعی دیگر و در این میان نویسندگان وهابی و گاه دگر اندیشان نیز بی‌کار ننشسته‌اند و....
این اوضاع آشفته‌ای است که پیرامون تاریخ امام حسن مجتبی(ع) را فرا گرفته است و اگر پژوهش در این عرصه را به عبور از میدان مین تشبیه کنیم بی‌راه نرفته‌ایم. در این میدان، جای ظن و گمان نیست و کوچکترین خطا و اشتباه عواقب خطرناکی را به دنبال دارد. افتادن در دامی است که با انواع تحریفات حرفه‌ای و ده‌ها روایت ساختگی در مسیر شناخت تاریخ حقیقی امام مجتبی(ع) گسترانده شده است. هر گوشه از این تاریخ به این دلایلی که عرض شد با ابهامات و پیچیدگی‌های خاص خود روبه‌رو است که دستیابی به حقیقت را بسیار مشکل و گاه به بن‌بست کشانده است. این تجربه کسی است که سال‌ها است در این حوزه به تحقیق و پژوهش مشغول است و خواهش ما از شخصیت‌های مختلف آن است که با احتیاط در اطراف حیات فکری و سیاسی امام حسن(ع) سخن بگویند یا چیزی بنویسند.
مطلب دوم که عطف به سخن نخست است اینکه تاریخ امام حسن(ع) از آنجا که با عقاید جمع کثیری از مسلمانان پیوند خورده نمی‌توان تاریخ‌نگاری مانند هر شخصیت دیگری تلقی کرد. بخصوص که اینک به مذهب تشیع که اهل بیت عصمت و طهارت(ع) رکن این مذهب و در مرکز آن قرار دارد، نگاه خاص و ویژه شده است. ارائه جامع و دقیق و صحیح ابعاد امامان معصوم(ع) وظیفه ما را سنگین کرده و متأسفانه باید گفت آن دسته از نویسندگانی که قلم و نوشته‌های آنان در جهان بخصوص دنیای غرب مورد توجه است درباره حیات فکری و سیاسی امام مجتبی(ع) بسیار بد نوشته‌اند به گونه‌ای که آن حضرت را از یک شخصیت عادی با رفتارهای متعادل و اخلاقی پایین‌تر ترسیم کرده‌اند. کسانی که با نوشته‌های لامنس، بروکلمان، هوکلی، ساکیس، دونالدسون، مونتگومری وات، وگلیری، دکتر فلیپ حتی و مانند آنان و نویسندگان وهابی چون طقوش و صلابی و حتی شخصیتی چون طه حسین مصری آشنا هستند می‌دانند که شخصیتی که از امام مجتبی(ع) ارائه کرده‌اند چگونه است. بیفزاییم که متأسفانه برخی از دگر اندیشان داخلی به دلیل عدم تخصص در این زمینه یا بعضاً کسانی که محو و مرعوب تحقیقات مستشرقان هستند و گاه نیز مشاهده شده برخی برای نشان دادن علمیت قلم خود، بدون تأمل و دقت در منابع و ریشه‌های اصلی مطالب آنان، که بعضاً هیچ سند و مدرکی هم ارائه نمی‌شود، همان مطالب را با قلمی دیگر به خورد جامعه علمی و فرهنگی ما می‌دهند. اما حقیقت آن است که این کار را نه می‌توان خدمت علمی نامید و نه خدمت به فرهنگ این مرز و بوم.
مطلب سوم با توجه به دو مطلب پیشین سعی فراوان شده تا در این کتاب که تقریباً پنج سال به طول انجامید ابعاد مختلف و مهم حیات فردی، فکری، سیاسی و اجتماعی امام مجتبی(ع) را بررسی و تحقیق کنیم بخصوص آن مقاطع و مسائل حساسی که بسیار آشفته و آکنده از تحریف و دروغ بود. البته بر این باورم که اگر نه تنها پنج سال دیگر، بلکه اگر تمام عمر را با تمام توان نیز در این راه به تلاش و کوشش مصروف دارم باز حق مطلب را نمی‌توان ادا کرد. نگاه ما به تاریخ اهل بیت(ع) باید جهانی و به گونه‌ای باشد که با تمام افتخار و توان علمی بتوان آنان را از تریبون‌های مجامع علمی جهان به بشریت امروز معرفی و شناساند.
مطالب مختلف و مهمی که در این کتاب پیرامون تاریخ زندگانی امام حسن مجتبی(ع) مورد بررسی قرار گرفته عبارت است از: مسائل مربوط به حیات فردی آن حضرت، اعم از صفات شخصی و اخلاقیات و سبک رفتاری آن حضرت با خانواده، دوستان و دشمنان و نیز مسائل مربوط به امور اقتصادی آن حضرت اعم از منابع ودرآمدها و مصارف و هزینه‌ها، همچنین موضوع همسران و فرزندان امام مجتبی(ع) که متأسفانه در این باره نیز تحریفات و روایات ساختگی فراوان صورت گرفته و چهره بسیار بدی بخصوص در نوشته‌های مستشرقان از آن حضرت ترسیم شده یکی از مباحث پیچیده این بخش از تاریخ زندگانی امام حسن(ع) بوده که تمام روایات و نظریه‌ها در این زمینه با رعایت اصول علمی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. در ابعاد سیاسی که بخش بسیار مهم و پیچیده تاریخ حیات امام حسن(ع) است به تمام مسائل از ابتدای خلافت تا صلحنامه و نیز حوادث شهادت آن حضرت پرداخته شده است، نکات فراوانی برای نشان دادن تحریفات صورت گرفته در این بخش مطرح شده است. یکی از مباحث مهم که در منابع و نوشته‌ها بسیار انعکاس یافته و جهت‌گیری معنا‌داری به آن داده شده این مطلب است که اساساً امام حسن(ع) از ابتدا خواهان صلح و مخالف جهاد با معاویه بوده است. گزارشات مورخان همسو با اموی و عباسی که ریشه‌ها و منبع اصلی آنان را نشان داده‌ایم تلاش فراوان کرده‌اند تا وانمود کنند که امام مجتبی(ع) اساساً جنگ با معاویه را قبول نداشته و خود خواهان صلح با معاویه و کناره‌گیری از خلافت بوده است. اینکه پشت صحنه این رویکرد چه بوده و چیست تنها در اینجا اشاره می‌شود که سیاست راهبردی مخالفان آن بوده تا سیاست‌های امیرالمؤمنین(ع) را غیرمشروع و خلاف خواست اصحاب رسول خدا(ص) و در مقابله با کل جامعه اسلامی قلمداد کنند به طوری که مخالفان اصلی این سیاست‌ها در مرحله نخست خانواده و اصحاب خاص خود آن حضرت بوده‌اند. این سیاست راهبردی را در جریانات مربوط به ابتدای خلافت امیرالمؤمنین(ع)، جنگ‌های جمل، صفین ونهروان به گونه‌های مختلف در منابع شاهدیم. از طرفی در عین حالی که روایات و گزارش‌های متقن دیگری از جمله فرمایشات امام حسن(ع) در ارتباط با این موضوع موجود و صادر شده مبنی بر جدیت در مبارزه و ادامه جهاد با معاویه چگونه حوادث مردم عراق در اواخر حیات امیرالمؤمنین و سرپیچی و رخوت وسستی و نیز بیفزاییم خیانت برخی از اشراف که حتی نامه‌ها برای معاویه نوشته بودند و از او درخواست امان کرده بودند را می توان نادیده گرفت. چنانکه در نخستین خطبه امام مجتبی(ع) برای جهاد با معاویه هیچ کس صدایی و سخنی برای همراهی و تأیید فرمایشات امام نفرمود؟! این موضوع زمانی قابل تأمل است که بدانیم معاویه پیشگامان لشکر خود را تا مرز مدائن جلو کشیده بود و در حقیقت سپاه او نزدیک دروازه‌های مرکز خلافت به پیش آمده بودند. آیا اما مجتبی(ع) به این مجموعه مسائل توجهی نداشته است؟! آیا حوادث برای ایشان زمانی روشن و آشکار شد که خیانت اشراف و خوارج را در ساباط مدائن و مسکن مشاهده کرد؟ بنابراین اگر آن حضرت اندکی دیگر تعلل می‌ورزید چه اتفاقی رخ می‌داد و آیا اساساً کار خلافت امام حسن(ع) حتی به صلح نامه می‌رسید؟ تمام این مسائل در کنار هم باید مورد توجه و دقت نظر قرار گیرد تا متوجه عمق سیاست راهبردی امام‌مجتبی(ع) بشویم.
نویسنده: محمدرضا هدایت پناه
منبع: روزنامه ایران