احتجاج بر قرائات قرآنی و توجیه آنها به لحاظ قواعد ادبی و زبانی از دغدغههای دانشیان مسلمان بوده است که به ویژه پس از نگارش کتاب «قراءة السبعة» توسّط ابوبکر احمد بن موسی بن مجاهد (م324هـ) شکلی منسجم و منضبط به خویش گرفت. «المحتسب» خامه ریختۀ ابوالفتح عثمان بن جنّی هم نگاشتهای از این لون است. ابن جنّی این کتاب را در پی کتاب «الحجّة» ابوعلی فارسی (م377هـ) - استاد خویش - نگاشته، با این تفاوت که الحّجة ابوعلی فارسی احتجاج بر قرائتهای هفتگانۀ ابنمجاهد و المحتسب احتجاج بر قرائتهای شاذّ است. مراد او از قرائتهای شاذّ هم قرائتهای دیگر جز قرائتهای هفتگانه است. دکتر حازم حلّی در نگاشتۀ خود با دستمایه قراردادن المحتسب، پژوهشهای نحوی ابن جنّی در ضمنِ توجیه قرائات را پیش دید نهاده است. کتاب در یک مقدمه، یک تمهید، 12 باب و خاتمه سامان یافته است.
مقدمه به زندگی ابن جنّی، معرّفی مختصر المحتسب و مروری بر فصلهای پژوهش حاضر گذشته است. (ص9-14) در تمهید از پیدایش و تطوّر احتجاج بر قرائات(ص15-22)، گونههای اختلاف قرائت (ص23-25)، اسباب اختلاف قرائت (ص26-32)، قرائتهای هفتگانۀ ابن مجاهد و انتقادات بر آن (ص32-38)، مفهومشناسی قرائتهای شاذّ (ص38-41) و موضع فقها(ص41-44)، لغویان و نحات (ص44-59) در برابر آنها سخن گفته است. در پی آن از ابوعلی فارسی یاد کرده است؛ همو که استادِ ابن جنّی است و بر روش علمی ابن جنّی اثری ژرف نهاده است. از همین روست که بعد از این با مباحثی چون زندگینامۀ مختصر ابوعلی فارسی و ابن جنّی(ص59-63)، تأثیر ابوعلی فارسی بر ابن جنّی (63-66) و دلایل آن (ص68-71)، مقایسۀ روش «الحجّة» و «المحتسب» (ص72-75) روبهرو می شویم. نقدهای ابن جنّی بر ابن مجاهد، اهمیّت المحتسب در مباحث صرف و نحو و درهمتنیدگی و تداخل مباحث صرفی، لغوی و نحوی در کتاب از دیگر موضوعاتی است که در بخش تمهید بدان اشاره رفته است. (ص76-78)
باب نخست (ص81-89) با این مباحث در پیوند است: اسماء ستّه ( جوازِ جمع أب به صورت أبون و أبین)، مثنّی (جواز ارادۀ جمع از مثنّی)، جمعِ مذکّر سالم (روایی جمع بستنِ «أفعل فعلاء» بر جمع سالم)، جمع مؤنث سالم ( جوازِ تغییر وزنِ مفرد از فَعَل به فُعُل و جمع بستنِ آن به صورت مؤنّث سالم) و تنویندادن به الفِ الحاق (الحاقی دانستن الف در قرائت علی تقویً من الله)
محورِ باب دوم (93-138) موضوع نکره و انواع مختلفِ معرفههاست و در آن به تفاوت معنایی واژه در صورت معرفه یا نکرهبودن، هممعنایی اسم جنس نکره با اسم جنس معرفه، جوازِ نکرهآوردنِ معرفه، حرکاتِ ضمیر، حذف ضمیر، جواز عطف مستقیم و بدون تأکید بر ضمیر مرفوعی، فصل دانستن ضمیر در آیه و تغییرات اعرابی بر پایۀ آن، ضمیر شأن، دخول لام تعریف بر اسمهای عَلَم بدونِ قصدِ مدح و بزرگداشت، غیرمنصرف، غیرمنصرفکردنِ اسم منصرف، اسم اشاره (هذی به جای هذه)، اسماء موصول (روابودن توجّه به معنا در جمع یا مفردآوردن اسم موصول یا فعلی که در جملۀ صله آمده است/حذف عائد صله) و آوردن لام تعریف بر جمله می پردازد.
سومین باب کتاب به «مبتدا و خبر و نواسخ آن» ویژه است(ص141-195). حذف مبتدا، جواز تقدیم خبر بر مبتدا، حذف خبر، مذکّرآوردن کان علیرغم مؤنّتبودن اسم آن، شناختهتربودن اسم کان بر خبر آن، امکان آمدن ضمیر شأن یا نکره به عنوان اسم کان، تقدیم خبر کان بر آن، تامّهشدن کان، زیادت باء در خبر لیس، إن شبیه به لیس و عمل آن، فتحهدادن به همزه در «انّ»، حذف خبر «انّ»، عدم عمل ما بعد «إنّ» در ما قبل آن، إن و أن مخففه از ثقیله، لکنّ، لا نفی جنس، تعلیق و الغا، تضمین و افعال دو مفعول طلب از جمله مباحث نحوی است که ابن جنّی به گاه توجیه پارهای از قرائات بدانها پرداخته است.
مسائل مربوط به «فاعل و نائب فاعل» چهارمین باب کتاب را تشکیل داده است. (ص199-236) فاعل ظاهر و مضمر، رفع فاعل به فعلِ مقدّر، مؤنّثآوردن فعلهایی که فاعل آن مذکّر است، ولی به ضمیر مؤنّث اضافه شده یا بین فاعل مؤنّث و فعل فاصله افتاده است یا فاعل جمع مکسّر است، مذکّرآوردن فعلهایی که فاعل آن مؤنّث است، جملات در جایگاه فاعل قرار نمیگیرند، اسباب ذکر نائب فاعل، افعالی که قابلیت مجهولشدن را دارند و مجهولکردن فعل دو مفعولی از جمله موضوعات این بخش است.
باب پنجم دربارۀ «منصوبات» است و بیان میکند که قواعد مربوط به مفعول به، نصب مفعول به به فعل محذوف، منصوبشدن به دلیل مدح، حذف فعل قال، حذف مفعول به، حذف دو مفعول، نصب بنا بر نزع خافض، باب تنازع، باب اشتغال، ظروف، استثنا، آمدن حال از ضمیر، تعدّد حال، تقدیم حال بر ذو الحال، آمدن حال به صورت مصدر، جمله و شبه جمله، حذف رابط حال و ذو الحال و تمییز چگونه توانسته است، ابن جنّی را در توجیه برخی از قرائتها شاذّ یاری رساند.
ششمین باب کتاب به «مجرورات» و نقش قواعد مربوط به آن در احتجاجات ابن جنّی بر قرائتها اختصاص دارد. (ص305-348) مسائلِ پیرامون حروف جارّه چون باء، مِن، لام، إلی، حاشا؛ حذف جارّ و مجرور، وجه شباهت جارّ و مجرور به فعل، مجرورشدن به واسطۀ مجاورت، راههای رهاشدن از التقای ساکنین، عدم فصلِ مضاف از مضاف إلیه، معنا و مفهومی که اضافه القا می کند، حذف نون جمع به هنگام اضافه و حذف مضاف موضوع سخن در این بخش است.
باب هفتم میگوید که ابن جنّی چه سان از مبحثِ «مصدر و مشتقات (عمل، ساختار و ساختار آنها)» در توجیه نحویِ قرائتها بهره جسته است. عملکردن مصدر، نشستن مصدر در جایگاه اسم فاعل، عملکردن اسم فاعل، ابنیۀ مصدر، جمع بستن مصدر، اضافهکردن مصدر، آمدن مصدر به صورت ضمیر، مقایسۀ بار معنایی مصدر و اسم فاعل، نصب بنا بر مصدربودن (مفعول مطلق)، آمدن فعل یا اسم در جایگاه مصدر، صفت بر وزن فُعال و دلالت آن، صفت مشبهه، اسم مکان، صیغه مبالغه و افعل تفضیل از جمله موضوعات باب پیش گفته است.
هشتمین باب از فعل مدحِ «نِعمَ» و تلفظهای گونهگون آن پرده برمیدارد. (ص 399-400)
باب نهم بازتابِ موضوع «توابع» را در المحتسب پی میگیرد (ص403-464) و نمونههایی از کاربرد قواعدِ صفت، اسم و مفردبودن آن در اصل، روابط بین موصوف و صفت، جانشینی صفت به جای موصوف و حالات مختلف آن، توصیف به مصدر و افادۀ مبالغه از آن، وصف صفت، آمدن صفت از محلّ و نه از لفظ، تأکید، عطف، حذف اسم و حرف عطف، عطف بر محلّ، عطف جملهها، عطف شبه جمله، فصل میان معطوف و معطوف علیه، زائدهبودن واو از دیدگاه کوفیان، برخی حروف عاطفه چون أو، بل، أم و معانی خاص آنها، بدل اسم از اسم، فعل از فعل، اسم ظاهر از ضمیر، کلّ از کلّ، اشتمال، منادا، ندبه و ترخیم را در موجّه جلوه دادن قرائات نشان میدهد.
باب دهم قواعدِ اسماء فعل (مثل علیک، دونک، عندک، هیت، وی، افّ، هیهات)، اسماء صوت، عدد، اضافهشدن عدد، حکایت حال و جمله، آمدن ضمیر به جای تاء تانیث، جمع کثرة و قلّة، اسم نسبت و قواعد مربوط به لفظ «کلّ» را در المحتسب پی می جوید. (ص467-500)
باب یازدهم دربارۀ عوامل نصب و جزم و رفع فعل مضارع، نون تأکید و فعل معتلّ بحث میکند. (503-561) چند و چون دربارۀ لام تعلیل، نصب به أن مقدّره، مصدر مؤوّل بر آمده از ترکیب حروف ناصبه و فعل، حوابِ جزا با «واو»، ماهیّت «لن»، جوازم مضارع مثلِ لمّا، لام امر، لا نهی، عطف بر مجزوم، جزم مضارع معتلّ الأخر، جزم مضارع مضاعف، ادوات شرط، فاء جواب شرط، مضارع در جوابِ طلب، رفع فعل مضارع، نون تأکید ثقیله و خفیفه، حرکت فعل مضارع معتل الآخر، خذف لام از معتل الآخر با هدفِ تخفیف، فعل مضارع معتلّ الأوّل از جمله قواعدی است که ابن جنّی آنها را در راستایِ احتجاج به برخی قرائتها به کار بسته است.
مباحث باب دوازدهم دربارۀ قسم، استفهام، حذف همزۀ استفهام، ما استفهامیه، تنبیه به «ألا»، اضمار «قد»، لا نفی، لا زائده، إن نافیه، أن به معنایِ «أی» و حذف یکی از دو حرف زائد است. (ص565-581)
کتاب با بخشِ «خاتمه» به فرجام میرسد(ص585-587) و نویسنده به برخی از نتایجِ پژوهش خود اشاره میکند. برخی از این نتایج عبارتند از:
1. ابن جنّی در المحتسب نتوانسته همۀ قرائات را موجّه سازد و به ضعف آن و خطا و غفلتِ قاری اشاره کرده است.
2. او در کتابش در بندِ تقلیدِ ابوعلی فارسی نمانده و نقدهایی بر او وارد ساخته است.
3. او در نحو پیرو مدرسۀ نحوی بصره است؛ چرا که بر بغدادیان (نحات کوفی مسلکِ ساکنِ بغداد) میتازد و بزرگان مدرسۀ بصره چون سیبویه، اخفش، مازنی و مبرّد را یاران و هم دیدنان خویش میداند.
کتاب «أثر المحتسب فی الدراسات النحویة» با پژوهشی دقیق، درونمایۀ کتاب ابن جنّی را واشکافته و فهرست موضوعی مفصّلی از مسائل نحوی آن را به همراه نمونه ارائه کرده است، مسائلی که پیش از این در تو در توی استدلالهای او بر درستیِ قرائات پنهان گشته بود و اکنون به همّت دکتر حازم حلّی رخ نموده است. باشد که همّتی این چنین، سرشتِ در هم تنیده و چند سویۀ دیگر آثار ادبی متقدّمان را دریابد.