در آن روزگار، که عصر بیان بود و سخن، قرآن در قالبی بس زیبا و فصیح عرضه شد و علی(ع) در مقام فصیحترین و بلیغترین سخنگوی زمان به ترسیم و تـصویر شـگفتیها و زیباییهای این کتاب آسمانی پرداخت.این امام همام در جایگاه مفسر و نگهبان معارف استادیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه سیستانوبلوچستان (نویسندۀ مسئول)قرآن، این برنامۀ هدایت را به خوبی معرفی کرد تا قرآن مداران و جستوجوگران حقایق الهی، کتاب آسمانی خود را بشناسند.
علی(ع) قرآن را ریسمان محکم الهی، یادآور، و صراط مستقیم میداند کـه عـجایب آن هـیچگاه فانی نشود و جویندگان از نوشیدن مـعارف آن سـیراب نـگردند.دریای عجایب آن پایانی ندارد و هیچگاه رنگ کهنگی بر پیکر آن نساید
(مراغی،1998:118/30؛ابن کثیر، 1403:462/2؛ابن عطیه،1992:40/1؛اسفراینی،1375:34/1).
امام بسته به شرایط و فـضای حـاکم بـا روشهای گوناگون به تبیین معارف حقۀ قرآن مـیپرداختند کـه بخشی از آنها در روایات تفسیری اهل سنت ذکر شده است.البته اما گاه در مقام مجادله و مخاصمه با کژبینان، اصحاب خـود را از اسـتدلال بـه آن برحذر میداشتند، زیرا قرآن،پذیرای وجوه مختلفی است.
(شوکانی،بـیتا:110/1؛سیوطی،بیتا:145/2).
بر همین اساس، نگارنده با تتبع در مصادر اهل سنت برخی از روشها و گونههای تفسیری امیر المؤمنین(ع) را اسـتخراج و بـه خـوانندگان عرضه میکند.لازم به یادآوری است که تتبّع کامل در این باب، مـنوط بـه استخراج احادیث امامیه در موضوع گونهها و روشهای تفسیری امام علی(ع) از مصادر معتبر اهل سنت است و تتبّع در ایـن مـصادر تـنها بخشی از واقعیت را به ما عرضه میکند.
1.روش تفسیر قرآن به قرآن
مـقصود از تـفسیر قـرآن به قرآن این است که هر آیهای به کمک و استعانت از آیات دیگر تفسیر شـود، زیـرا بـرخی آیات مبین آیات دیگر هستند و به تفصیل معانی و محتوای دیگر آیات پرداختهاند.این شـیوه هـم زمان با نزول آیات آغاز شده و تاکنون ادامه یافته است (مؤدب،1380:173-174).
یکی از اسلوبهای ویـژهای کـه امـام علی(ع) برای آشکار کردن معانی و کشف حقایق وحیانی به کار بردهاند، روش قرآن به قـرآن اسـت.قرآن، که بیانگر هرچیز است، قطعا مبین خود نیز هست.همۀ دانشمندان بـرآناند کـه شـریفترین و بهترین انواع تفسیر، تفسیر مبتنی بر خود قرآن است، زیرا هیچکس به مفاهیم کلام الهـی از خـداوند متعال آگاهتر نیست (علویمهر،1381:68 و 168؛ابن تیمیه،1392:93)لازم به ذکر است که صاحب المـیزان ایـن نـوع تفسیر را شیوۀ مورد قبول قرآن و ائمه میداند
(طباطبایی،1393:19/1).
امام علی(ع) گاه با کمک این روش و بـا کـنار هم گذاشتن آیات، پیرامون یک موضوع حکم مستقلی را استخراج میکند.حدیث اسـتخراج «اقـل حمل» در مورد زنی که عمر حکم به رجم آن کرده بود، از آن جمله است.
امام با توجه بـه آیـۀ:
«و الوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین»
(بقره:233)و آیۀ:
«و حمله و فصاله ثلاثون شهرا»
(احـقاف:15) «اقـل حمل» را شش ماه دانسته به برائت زن حـکم مـیدهد
(مراغی،1998:186/2؛قندوزی حنفی،1422:227/1؛خوارزمی،بیتا:98؛ طبری،1408:138-139؛سـیوطی،1403:441/7؛قـرطبی،1405:193/16؛ابن کثیر، 1403:141/6؛الوهبه الزحیلی،1991:33/26؛مالک،بیتا:276؛بیهقی،1411:442/4؛ عینی،1399:629/99).
امام علی(ع) ضمن بیانی وسـیعترین و امـیدوارکنندهترین آیه در قرآن را آیۀ:
«قل یـا عـبادی الذین اسـرفوا عـلی انـفسهم لا تقنطوا من رحمة اللّه ان اللّه یغفر الذنـوب جـمیعا»
(زمر:53) میدانند و در سخن دیگر،آن را با آیۀ
«ان اللّه لا یغفر أن یشرک به و یغفر مـادون ذلک»
(نـساء: 48)تفسیر و تبیین میکند(-قرطبی،1405:30/16 و 225/10؛ابن کـثیر،1403: 205/6؛طبری،1406:26/16؛شوکانی،بیتا:542/4).
شـخص مـمکن است با خواندن آیۀ اول گـمان کـند خداوند تمامی گناهان را میبخشد، اما امام با توجه به آیۀ بعد توضیح مـیدهد کـه این بخشش شامل گناه شـرک نـمیشود و در حـقیقت آیۀ دوم مبین آیـۀ اول اسـت.
روایت شده که شـخصی از امـام علی(ع) دربارۀ کفارۀ حج، یعنی عملی که مستوجب قربانی کردن است، سؤال کرد کـه ایـن قربانی از چیست (الهدی)؟ امام با توجه بـه آیـۀ
«یا ایـها الذیـن آمـنوا افوا بالعقود أحلت لکـم بهیمه الانعام»(مائده:1)
و آیۀ:
«و یذکروا اسم اللّه فی ایام معلومات علی ما رزقهم من بهیمة الانـعام»(الحـج:28)
آن را به چهارپایان تبیین کرد و با اسـتفاده از آیـۀ:
«ثـمانیة ازواجـ مـن الضأن اثنین و مـن المـعز اثنین»(الانعام:143)
این قربانی را به گوسفند، بز، شتر، و گاو منحصر کرد و فرمود: برای عملت گوسفندی قـربانی کـن (سـیوطی،1403:193/3).
در این روایت، امام برای آشکار شدن مـطلب از سـه آیـه در تـفسیر قـربانی (الهـدی) استفاده کرد و برای سؤالکننده تبیین کرد که منظور یکی از این حیوانات هشتگانه (ثمانیة ازواج) است.
این شیوه در جایجای کلام امام مشاهده میشود و ما در این مقاله به همین مـقدار بسنده میکنیم(-بغوی،1414:213/4؛ابن عطیه،1992:182/5؛قرطبی،1405:55/17و 223/19؛مراغی،1998:13/27؛زمخشری،1361:704/4؛ابن کثیر،1403:504/4؛ سیوطی،1403:422/8؛خازن بغدادی،بیتا:354/4؛ابن حجر عسقلانی،بیتا:230/13).
2.روش تفسیر روایی(قرآن به سنت)
از تفسیر قرآن در پرتو روایات رسیده از معصومان بـا عـنوان تفسیر روایی، نقلی، گاه اثری یاد میکنند(سبحانی،بیتا:153؛سیفی،1386:108).
در تفسیر کلام خداوند پس از قرآن -که نخستین مأخذ تفسیر و گرانمایهترین ابزار فهم ایات الهی است- سنت از جایگاه خاصی برخوردار اسـت، زیـرا پیامبر(ص) بیش از هر فرد دیگر به تفصیل مجمل و بیان مشکلات کتاب خداوند آگاه است (شاطبی،1395:4/4؛ مؤدب،1380:182).
از دیدگاه شیعۀ امامیه، «سنت»، یعنی قول،فـعل، و تـقریر معصوم(ع)، نقش اساسی در فهم و تـفسیر قـرآن دارد و این بزرگواران حدیث خود را سخن جدشان رسول خدا دانستهاند(کلینی،1361:5/1؛مجلسی،1358:178/2؛اربلی،1381:170/2).از این رو برخی عالمان شیعه بر این باورند که تفسیر قرآن، جز بـا حـدیث صحیح پیامبر(ص) و اهل بـیت(ع) -کـه سخن ایشان همچون کلام پیامبر حجت است-جایز نیست (طوسی،1409:4/1؛مؤدب،1386:93).در اینجا به ذکر مثالهایی از تفسیر روایی امام علی(ع)بسنده میکنیم.
از امام علی(ع) روایت شده که رسول اللّه، شقیترین مردم در آیـۀ:
«اذ انـبعث اشقاها»(الشمس:12)
را دو نفر معرفی کرد:«کسی که ناقۀ صالح را پی کرد و کسی که علی را به شهادت رساند»(بغوی،1414:20/2؛قرطبی،1405:192/4 و 78/29).در این روایت، امام علی(ع) با استناد به سخن رسول خدا مصداق خـاص «اشـقی الناس» را بـیان میفرماید و میتوان گفت که روایت را در بیان مصداق به کار بردهاند.
امام علی(ع) از رسول خدا نقل میکند کـه فرمود:با فضیلتترین آیۀ قرآن این است:
«و ما اصابکم من مـصیبة فـبما کـسبت ایدیکم و یعفو عن کثیر»(شوری:30).
سپس رسول خدا آن را برای ما تفسیر کرد و فرمود که:یا علی، هـیچ مـرض یا عقوبت و یا بلایی در دنیا به شما نمیرسد مگر به واسطۀ آنچه کـسب کـردهاید، خـداوند گرامیتر از آن است که برایتان بلایی بفرستد و گرامیتر از آن است که آنچه را در دنیا عفو نموده بعد از عـفوش برگرداند(مراغی،1998:48/25؛الوهبه الزحیلی،1991:7/25؛ثعالبی،1416:112/4؛سیوطی،1403:254/7؛ابن کثیر،1403:205/6؛قرطبی،1405:30/16؛مظهری، 1425:267/8؛شوکانی،بیتا،620/4).
3.روش تـفسیر لغوی(تبیین واژگان)
شـماری از روایـت تفسیری امام علی(ع) اینگونه است که در تبیین آیات، فقط یک واژه یا برخی از واژگان آیه را معنی کرده است.این روش غالبا در مواردی به کار رفته که ظاهر آیه، روشن به نظر آمده و گـویی مخاطب نیازی بهتوضیح بیشتر نداشته است، بلکه با بیان معنی واژگان دشوار، مفهوم آیه برایش آشکار شده است.در واقع، اینگونه روایات حکم ترجمه را دارند(رستمی،1380:190).
لازم به ذکر است که تـبیین واژگـان قرآن خود بهگونههای مختلفی در کلام امام نمود یافته که برخی از آنها به شرح ذیل است.
1.3بیان توصیفی
در این شیوه، امام علی(ع) معنای واژه را توضیح میدهد.این روش را میتوان در تفسیر آیات متعددی یـافت کـه در آنها خداوند به اوصاف متقین و مؤمنان میپردازد.
از امام علی(ع)ذیل آیۀ:
«ان الدین عند اللّه الاسلام»(آل عمران:19)
روایت شده که فرمود: «الاسلام هو التسلیم و التسلیم هو الیقین و الیقین هو التـصدیق و التـصدیق هو الاقرار و الاقرار هو الاداء و الاداء هو العمل:اسلام تسلیم است و تسلیم یقین و یقین تصدیق و تصدیق اقرار و اقرار اداء و اداء عمل است»(مراغی،1998:120/3؛آلوسی،بیتا:106/3).
گفتنی است در این بیان امام همزمان با تـوضیح و تـوصیف اسـلام، به غایت آن هم نظر داشـته اسـت کـه میتوان آن را تلفیقی از بیان توصیفی و بیان غایی دانست.
2.3بیان ظاهری
در این روش، امام با استناد به اصول ادبیات عرب و اصول عقلانی مـحاوره بـه بـیان ظاهری کلمات میپردازد.
از امام علی(ع) در معنی «مشید» در آیـۀ:
«قـصر مشید»(حج:45)
روایت شده که ایشان آن را به «گچ و ساروج» تبیین کرد(ابن کثیر،1403:652/4)، از معنای رعد سؤال شد،امام عـلی(ع) فـرمود کـه این نزد عرب معلوم بوده و آن را میشناخته، سپس به شعر لبـید استناد میکند که گفت: فجعنی الرعد و الصواعق باک/فارس یوم الکریمة النجد .رعد و صاعقه در آن روز کریم و بزرگوار(بـارانی)در حـالی کـه سوار بر اسب بودم،مرا ترساند. (قرطبی،1405:192/2)
3.3بیان مصداقی
در این شیوه، امـام بـه ذکر مصادیق یا مصداق واژه میپردازد.مثلا از امام علی(ع) در معناشناسی «هباء» مصادیق متعددی چون «الشمس التی یـخرج مـن الکـوة:نوری که از روزنهی خارج میشود»، یا «ریح الغبار یسطح ثم یذهب فـلا یـبقی مـنه شئ:غباری که بلند شده و فروکش کرده»بیان شده است (-سیوطی،1403:246/6،5/8؛شوکانی،بیتا:83/6،181/5؛آلوسـی،بـیتا:7/19؛ابـن کثیر، 1403:144/5؛ابن الجوزی،1384،395/5؛ابو السعود،بیتا،219/1؛الثوری،1983:179).
4.3بیان تمثیلی
تمثیل از نظر علما، انتزاع مـحسوس یـا نامحسوس از یک مفهوم است که نوعی تشبیه به شمار میرود (هاشمی،1371:236).در بیان امـام عـلی(ع) ایـن شیوۀ تفسیری هم وجود دارد.مثلا از ایشان ذیل آیۀ:
«ان یأتیکم التابوت فیه سکینة»(بقره:248)
روایـت شـده که فرمود:«السکینة ریح هفافة لها وجه کوجه الانسان:باد آرامبخشی که صـورتی هـمچون انـسان دارد» و در حدیث دیگری «ریح هفافة لها صورة:باد آرامبخشی که صورت دارد»(طبری،1406:558/2).این تبیین حضرت از قـسم تـمثیل است و طبری هم پس از بیان معنی لغوی «سکینه» میگوید: «اگر معنی سـکینه ایـن بـاشد که گفتم، پس آنچه علی(ع)گفته جایز است»(همان).
در معناشناسی واژگان موارد گوناگون دیگری از امام عـلی(ع) بـه چـشم میخورد که بحث مستقلی میطلبد(-طبری،1406:18/2؛ابن کثیر،1403:7/8،652/4؛شوکانی، بیتا:209/1؛بغوی،1414:249/1).
4.روش تـفسیر عـقلی-کلامی
امام علی(ع) گاهی در تفسیر آیات قرآن-بهویژه آیاتی که مربوط به عقاید و اثبات توحید و یـگانگی خـداوند است-از براهین، اصول، و قواعد عقلی استفاده کرده و ضمن روشن کردن معنای آیـه شـک و ابهام را از آن زدوده است(علویمهر،1381:138).و امروزه این شیوه را «روش تـفسیر کـلامی» مـینامند.
1.4اسماء و صفات الهی
برخی از روایت تفسیری امـام عـلی(ع) به بیان اوصاف الهی اختصاص دارد، از جمله:
ذیل آیۀ:
«له مقالید السموات و الارض»(زمر:63)
از امـام عـلی(ع) روایت شده که ایشان «کـلیدهای آسـمان و زمین» را ذکـر ایـن صـفات خدا دانستهاند:«لا اله الا اللّه،اللّه اکبر،سبحان اللّه و الحمد للّهـ و اسـتغفر اللّه و لا قوة الا باللّه،الاول و الآخر،و الظاهر و الباطن،له الملک و له الحمد بیده الخیر و هو علی کـل شـئ قدیر»(قرطبی،1405:275/15).از این روایت برمیآید کـه امام کلید بازشدن درهـای اسـمان را یاد کرده است.این صـفات خـداوند و در حقیقت، ستودن خدای عز و جل به این صفات، درست بدین خاطر است کـه امـام «کلمۀ تقوی» در آیۀ:
«و الزمهم کـلمة التـقوی»(فـتح:26)
را کلمۀ توحید یـعنی«لا اله الا اللّه»مـیداند (شوکانی،بیتا:18/5).
در ذیل آیـۀ:
«و لهـدیناهم صراطا مستقیما:قطعا آنان را به راهی راست هدایت میکردیم»(نساء:68)، در بحث هدایت، عبادت، و رؤیـت خـداوند، شخصی از ایشان میپرسد:آیا خدای را دیدهای؟ میفرماید: «لم أعـبد ربـا لم اره:من خـدایی را کـه نـبینم عبادت نمیکنم» (آلوسی، بـیتا:،76/5) و ادامه میدهد چشمها خدا را نمیبینند ولی قلبها او را با حقایق ایمان درمییابند.همو در جای دیگر مـیفرماید:«خـداوند عزیزتر از آن است که دیده شود و ظـاهرتر از آن اسـت کـه مـخفی شـود»(شهرستانی،1376:215/1).
امام عـلی(ع) مـردم را از حد و حدود قائل شدن برای خداوند منع میکرد و میفرمود: وسائل خودشان را محدود میکنند و آلات به نظایر خـود شـناخته مـیشوند و خدای را نمیشناسد مگر خدای عز و جل(آلوسـی،بـیتا:210/14).
2.4عـصمت انـبیا
از امـام عـلی(ع) در پاکی انبیا روایات بسیاری وارد شده است، از جمله ذیل آیهای که حضرت سلیمان را به کاهلی در نماز و قطع دست و پاهای اسبها متهم میسازد(ص:32) میفرماید: «ان الانبیاء و اللّه لا یظلمون لأنهم معصومون:قـسم به خدا انبیاء الهی ظلم نمیکنند، زیرا آنان معصوماند»(قرطبی،1405:196/15).امام در حدیثی در باب متنبه ساختن زلیخا توسط یوسف آورده که «یوسف در حالی که زلیخا مشغول پوشاندن بت بود و از آن حیا داشـت، گـفت:چگونه میشود که از خدای عز و جل حیا نکنیم»(همان).
3.4احتجاج به آیات قرآن
امام علی(ع) گاه در بیان حقانیت اهل بیت(ع) به آیات قرآن استدلال میکرد.ایشان ذیل آیۀ مـودت مـیفرماید:
«لنا فی آل حم آیة لم یحفظ مودتنا الا کل مؤمن،ثم قرأ:قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی: دربارۀ ما «آل حم» آیهای است کـه مـیگوید: دوستی ما را حفظ نمیکند مگر مـؤمن؛سـپس آیۀ مودت را خواند»(ابن حجر الهیتمی،بیتا:101،136؛قندوزی حنفی،1422:80/2؛ابو نعیم اصفهانی،:1410:165/2).
همچنین آوردهاند که امام علی(ع)در اثبات وصایت خود به آیۀ:
«اولو الامر»
احـتجاج کـرد و جمعی از صحابه آن را تأیید کـردند(جـوینی،بیتا:313/1).
4.4قضا و قدر
ذیل آیۀ:
«و لو شاء اللّه ما اقتتل الذین من بعدهم» (بقره:253)
روایت شده که شخصی از امام دربارۀ قضا و قدر سؤال کرد، امام گفت:«یا سائل، خدای تو را بیافرید چـنانکه خـواست یا خواستی؟ گفت:خواست.پرسید: تو را برانگیزد چون خواهد یا خواهی؟ گفت: خواهد، تو را پشت خدا مشیت است یا وقت مشیت وی یا دورن مشیت وی...اگر گویی تو را با مشیت وی مشیتی است،مستغنی گردیده باشی بـا مـشیت خدا».سـپس در تفسیر«لا حول و لا قوة الا باللّه» فرمود: «بنده قادر نبود بر طاعت خدا و وی را هیچ قوت نبود بر معصیت خـدای عز و جل، اندر هر دو به جملگی وی را هیچ قوت نبود، مگر بـه خـدای عـز و جل. خدای عز و جل دردی را وارد کند، بیماری از وی و دارو از وی، آیا دانستی؟ گفت: بله» (اسفراینی،1375:287/1).
.5گونههای دیگر تفسیر
با بررسی روایات تفسیری امـام عـلی(ع) به مواردی برخورد میکنیم که در آن امام با استفاده از مبانی علوم قرآنی، تاریخ، جـری و تـطبیق و مـانند آنها به تفسیر قرآن دست یازیده که نمونههایی از آنها بیان میشود:
1.5تفسیر با استفاده از مـبانی علوم قرآنی
با تتبّع در روایات تفسیری امام علی(ع) مشخص میشود که آن حـضرت در برخی موارد با اسـتفاده از مـبانی علوم قرآنی آیات را تبیین کرده است.
1.1.5تفسیر از راه بیان مقاصد حروف مقطعه
از امام علی(ع) دربارۀ مقاصد حروف آغازین برخی سورهها، که به «حروف مقطعه» معروف شدهاند، مطالبی در منابع اهل سنت نقل شـده که در آنها امام به تفسیر و بیان هدف این حروف در حد وسع مخاطب پرداخته است.
الف) نامهای خداوند:یکی از نظریهها در مقاصد حروف مقطعه این است که آنها اسامی خداوند. امام میفرماید: «الحـروف المـقطعة فی القرآن هی اسم اللّه الا عظم» (ابن عطیه،1992: 82/1؛ثعالبی،1416:30/1). امام در این حدیث شریف حروف مقطعه را اسم اعظم خدا دانسته که اگر مردم جمع و تألیف آن را میدانستند، هرگاه او را بدان میخواندند، اجابت میفرمود(ابـن الجـوزی،1383:20/1).در حدیث دیگر منقول است که امام علی(ع) در یکی از جنگها خداوند را با نام «یا کهیعص و حم عسق» میخواند(بیضاوی،1416:93/1؛ ابن عطیه،1992:3/4آلوسی،بیتا،15/16).البته در چرایی اینگونه خواندن خدا، بیضاوی و ابـن عـطیه سخنان دلنشینی گفتهاند.
ب) نامهای پیامبر:امام علی(ع) در حدیثی «طه و یس» را از نامهای پیامبر میداند و میگوید که در قرآن هفت نام برای رسول اللّه(ص) ذکر شده است: «محمد، احمد، طه، یس، المزمل، المـدثر، عـبد اللّه»(سـیوطی،بیتا:28/2؛قرطبی،1405:5/15).
ج) علامت کلمات: در حـدیثی امـام در مـعنی «طسم» میفرماید «ط» درخت طوبی «سین» سدرة المنتهی، و «میم» محمد است(قندوزی،1422:223/1).
در حدیث دیگری امام علی(ع) از لسان رسول اللّه میفرماید که «ط» طور سـینا، «سـین» اسـکندریه، و «میم» مکه است(قرطبی،1405:5/15).
د) گزیدۀ قرآن: گروهی از عـلمای اهـل سنت از امام علی(ع) روایت کردهاند که فرمود: «ان لکل کتاب صفوة و صفوة هذا الکتاب حروف التهجی:هر کتاب گزیدهای دارد و گـزیدۀ ایـن کـتاب حروف مقطعهاند»(بغوی،1414:44/1؛ابو السعود،بیتا:21/1).
ه) اسرار الهی: امـام در تفسیری لطیف این حروف را از اسرار الهی میداند و میگوید: «هی سر اللّه فی القرآن» (قرطبی،1405:154/1؛شوکانی،بیتا،22/1).امام در این حـدیث حـروف مـقطعه را از اسرار الهی دانسته که جزء متشابهات به شمار میروند و علم آنها خـاص خدا و راسخان در علم است،آنگاه میافزاید: «دوست ندارم دربارهاش صحبت کن، ولی بدان ایمان دارم».
بـا ایـن بـیان میتوان گفت سخنان امام علی(ع) دربارۀ (حروف مقطعه، منشأ و سرچشمۀ آرای پژوهشگران شـده اسـت کـه هرکدام به وسع خود از آن بهره بردهاند.
2.1.5تفسیر از راه تبیین مجمل
یکی دیگر از گونههای تـفسیر امـام عـلی(ع) بیان اجمال آیات و کلمات قرآن است. سیوطی در نوع چهلوششم الاتقان برای اجمال آیات اسـبابی چـند را برمیشمرد که عبارتاند از:اشتراک، حذف، اختلاف مرجع ضمیر، احتمال عطف و استیناف و غیره (سـیوطی،بـیتا:60/3-59).
امـام علی(ع) در روشهای تفسیر خود گاه به تبیین مجملات همت گماشته که نمونههای ذیل از آن جـمله اسـت.
الف)تبیین قولی
.1تبیین باطنی لفظ مجمل:از امام علی(ع)ذیل آیۀ:
«فویل للذین یـکتبون بـایدیهم...و ویـل لهم مما یکسبون»(بقره:79)
روایت شده که فرمود:«الویح و الویل بابان،فاما الویح فبقاب رحـمة و امـا الویل فباب عذاب:ویح و ویل دو در هستند،ویح در رحمت است و ویل در عذاب»(سـیوطی،1403:202/1).
.2 بـیان چـرایی تسمیه: از امام علی(ع) در علت تسمیۀ «عرفات» بدین نام سؤال شد، فرمود:«بعت اللّه جبرئیل الی ابراهیم-صـلی اللّه عـلیهما-حـتی اذا اتی عرفات قال عرفت و کان قد اتاها من قبل ذلک و لذلک سمیت عرفه:خـداند جـبرئیل را به سوی ابراهیم فرستاد تا به «عرفات» رسید گفت شناختی؟ در حالی که قبلا هم آنجا آمده بـود؛ بـدین سبب عرفه نامیده شد(اسفراینی،1375:208/1؛النحاس،109:127/1؛سیوطی،1403:536/1).
.3 برطرف کردن غرابت لفظ:از امـام عـلی(ع) در مورد مقدار «حقب» سؤال شد، امام فـرمومد:«هـشتاد سـال است که هر سال آن دوازده ماه و هر مـاه سـی روز و هر روز هزار سال است»(ابن کثیر،1403:199/7؛سیوطی،1403:395/8).در همین راستا امام «مزجاة» را «قلیل» مـعنا کـرده است(قرطبی،1405:253/9).
همچنین از ایشان روایـت شـده که: «ذاریـات» بـادها، «حـاملات» ابرهای حملکنندۀ آب، «جاریات» کشتیها، و «مـقسمات» مـلائکهاند(شوکانی،بیتا:103/5؛طبری،1406:/26 187؛سیوطی،1403:614/7؛بخاری،بیتا:48/3؛قرطبی،1405:29/17؛ابن کثیر، 1403:412/6؛ابن عطیه،1992:172/5).
.4بـرطرف کـردن اشتراک لفظ:ذیل آیۀ:
«او یعفو الذی بـیده عقدة النکاح»(بقره:237)
در ایـنکه مـراد زوج است یا ولیّ دختر، لفـظ دارای اشـتراک است و امام میفرماید مراد «زوج» است(سیوطی،1403:669/1؛النحاس،1409:223/1).
ب) تبیین عملی
گاه امام بـا عـمل خود اجمال آیه را برطرف مـیکرد.روایـت شـده که امام نـماز صـبح خواند و سپس گفت:«هـذا حـین تبین الخیط الابیض من الخیط الاسود»(طبری،1406:174/2).این زمانی است که خداوند فرمود:[بـخورید و بـیاشامید]تا رشتۀ سفید بامداد از رشتۀ سیاه شـب بـر شما نـمودار شـود.
گـفتنی است که موارد بـسیاری از این نوع در کلام امام مشاهده میشود که به ذکر همین یک مثال بسنده کردیم(-ابـن کـثیر،1403:12/5 و 29/6؛آلوسی،بیتا:140/6؛سیوطی، 1403:810/3 و 628/7؛اسفراینی،1375:1019/2؛طبری،1406:16/27،88؛ ابـن عـطیه،1992:182/5؛بـغوی،1414:164/1).
3.1.5تـفسیر از راه بـیان اسباب نزول
یـکی از راهـهای فهم معنا و مقصود،توجه به شرایط است که کلام در آن صادر شده است، برخی از آیات قرآن در زمـان و مـکان خـاص و به علت و سببی نازل شدهاند که آن را «سـبب نـزول» مـینامیم(الزرقـانی،1988:107).امـام عـلی(ع) میفرماید: «و اللّه لم تنزل آیة الا و انا اعلم فیم نزلت و فیمن نزلت و این نزلت:قسم به خدا هیچ آیهای نازل نشد مگر آنکه میدانم دربارۀ چه کسی،چهچیزی و در کجا نـازل شده است» (قرطبی،1405:35/1؛ابو نعیم اصفهانی، 1407:67/1-68؛ابن حجر الهیتمی،بیتا:76؛حسکانی،1393:45/1؛ابن سعد،بیتا:/2 338؛خوارزمی،بیتا:46؛سیوطی،بیتا:493/2؛الزرقانی،1998:13/2).
برای همین،امام علی(ع) را میتوان آگاهترین فرد به اسباب نزول دانـست.ایـشان در مواردی چند از همین علم برای تفسیر آیه کمک میگیرند، که نمونههایی را ذکر میکنیم.
از امام علی(ع) ذیل:
«یا ایها الذین آمنوا لا تسئلوا عن اشیاء إن تبدلکم تسؤکم»(مائه: 101)
روایت شـده کـه چون آیات حج نازل شد، مردم از رسول اللّه(ص) پرسیدند که آیا حج هر ساله واجب است؟حضرت سکوت کرد.دوباره پرسیدند، حضرت گفت:نه، اگر مـیگفتم بـله واجب میشد، سپس این آیـه نـازل شد(سیوطی،1410:157؛حاکن نیشابوری 1342:294/2؛واحدی،1419:121؛العک،1417:140).ایشان در حدیث دیگری نزول آیۀ:
«و لکن الظالمین بآیات اللّه یجحدون»(انعام33/)
را دربارۀ ابو جهل میدانند(سیوطی، 1410:ص 160؛حاکم نیشابوری،1342:315/2؛مـراغی،1998:110/7؛تـرمذی،1194: 3064).
موارد بسیار دیگری نـیز از نـقل اسباب نزول در کلام حضرت دیده میشود که به همین مقدار بسنده میکنیم(-الوهبة الزحیلی،1991:48/10؛مراغی،1998:105/18؛ شوکانی،بیتا:13/2 و 298،20/4؛سیوطی،1410:104/1 و 105 و 126 و 157 و 160 و 206 و 378،546/2،104/3-106 و 207 و 263 و 457،43/4؛ابو زرعه،1402:247).
2.5تفسیر همراه با بیان مسائل تربیتی-هدایتی
بخش مهمی از روایـات امـام علی(ع) به این قسم اختصاص دارد، زیرا از اغراض اصلی قرآن و فرستادن پیامبران هدایت و تربیت مردم است.امام که «هادی» است در ضمن آیات قرآن -با توجه به فضای حاکم- نکات هدایتی را بـیان مـیکند.
الف)توبه و اسـتغفار
امام خطاب به شخصی که با سرعت در حال استغفار بود، فرمود: «إن سرعة اللسان بالاستغفار توبة الکذابین و تـوبتک تحتاج الی التوبة:سرعت زبان در استغفار، توبۀ دروغگویان است و توبۀ تـو، تـوبه لازم دارد»(مـراغی،1998 م:42/25؛الوهبة الزحیلی،1991 م:%66/25؛مظهری، 1425 ق:264/8؛آلوسی،بیتا:36/25). در ادامۀ روایت آمده که مرد گفت:یا امیر المؤمنین، توبه چیست؟ فرمود:توبه اسـمی اسـت که شش مرحله دارد:پشیمانی از گناه گذشته، اعادۀ واجبات ضایعشده، ردّ مظالم، چشاندن سختی طـاعت بـه نـفس همچنانکه شیرینی معصیت را به آن چشاندهای، آزردن بدن در راه طاعت، گریستن عوض خندۀ بیجا.به همین سبب ایـشان در جای دیگر میفرماید: دوستداشتنیترین آیۀ قرآن برایم این آیه است: «ان اللّه لا یغفر ان یشرک بـه و یغفر مادون ذلک»(نساء:48)(ابـن کـثیر،1403:20/6؛قرطبی،1405: 30/16:ترمذی،1194:313/4).امام با این بیانها از طرفی توبۀ واقعی را میآموزد و از طرف دیگر به بخشندگی خداوند اشاره میکند.در حدیث دیگری امام میفرماید:«قرآن را از اول تا آخر خواندم و هیچ آیهای نیکوتر، امیدوارکنندهتر و وسیعتر از ایـن آیه ندیدم:قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمة اللّه ان اللّه یغفر الذنوب جمیعا»(قرطبی، 1405:225/10،طبری،1406:26/16،شوکانی،بیتا:542/4).
امام ضمن آنکه به رحمت واسعۀ خدا اشاره میکند، میفرماید که هـر گـناهی جز شرک در پیشگاه خداوند بخشودنی است.
ب)ترغیب به صبر
امام علی(ع) میفرماید: «الصبر من الایمان بمنزلة الرأس من الجسد، الم تسمع قوله و جعلنا منهم ائمة یهدون بأمرنا لما صبروا:صبر ایـمان را هـمچون سر است بدون را.آیا این کلام خاوند را نشنیدهای که فرمود:«چون صبر کردند آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما هدایت میکنند»(ابن کثیر،1403:416/5؛ابن تیمیه،1393:211/1).»
همود در حـدیث دیـگری از زبان رسول اللّه(ص)میفرماید: «قال رسول اللّه:الصبر ثلاثة اقسام، فصبر علی المصیبة و صبر علی الطاعة و صبر علی المعصیه: صبر سه قسم است، صبر در مقابل مصیبت، صبر بر طاعت و صبر در نـگهداشتن نـفس از مـعصیت»(شوکانی،بیتا:55/1).
روایات هدایتی-تـربیتی امـام خـود گونهشناسی مستقلی میطلبد که به همین مقدار بسنده میکنیم(-مظهری،1425:366/2-368،105/8؛الوهبة الزحیلی،1991:159/23؛سیوطی، 1403:141/7؛مراغی،1998:239/30؛قرطبی،1405:154/2،74/6؛شوکای،بیتا:92/1، 329/2،380/4؛آلوسی،بیتا:66/5،188/11،183/14؛ابن کثیر،1403:249/1،30/3 و 140؛507/5،271/11؛اسـفراینی،1375:1211/2).
3.5تـفسیر هـمراه با اشارت هستیشناسانه
گاه در روایت تفسیری امام عـلی(ع) اشـاراتی هستیشناسانه ملاحظه می شود که گرچه هدف اصلی آنها بیان بعد هدایتی قرآن است، اما در برخی موارد مباحثی اسـت کـه انـسانهای آن روزگار را راهی برای فهم حقیقی آنها نبوده است، از جمله:
در ذیـل آیۀ:
«فلا اقسم برب المشارق و المغارب»(معارج:40)
از امام علی(ع) روایت شده که فرمود: «برای مشرق 360 درجه و برای مـغرب 360 درجـه اسـت، هر درجه مشرقی دارد که مقابل آن در طرف دیگر زمین، مغرب قرار گـرفته اسـت».گویند:«پیش از امام علی(ع) این سخن از کسی شنیده نشده است و پس از قرنها اروپاییان کرویت زمین را کشف کـردهاند»(هـدی جـاسم،1372:101).
از امام علی(ع)در تفسیر آیۀ:
«فلا اقسم بالخنس،الجوار الکنس»(تکویر15/-16)
روایت شـده کـه فـرمود:«هی الکواکب الخمسة الدراری،زحل و المشتری و المریخ و الزهرة و عطارد:آنها پنج ستارهاند، زحل، مشتری، مـریخ، زهـره و عـطارد»(قرطبی،1405:236/19). گفتنی است که دیدگاه اقوی و مشهور میان مفسران نیز همین است.
این پنـج سـتاره را «نجوم متحیر» مینامند و علامۀ طباطبایی میگوید:«مناسبترین و منطبقترین دیدگاه با صفات یادشده در آیـه هـمان سـیارات متحیره، یعنی:زحل، مشتری، مریخ، زهره، و عطارد است، زیرا دارای استقامت و بازگشت هستند و جریان دارنـد (طـباطبایی،1393:217/20).مرحوم طبرسی هم همین نظر را تأیید میکند (طبرسی، 1408:677/1).باید یادآور شد که بـیان امـام تـفسیری هستیشناسانه از آیه در جهت بعد هدایتی آن است نه صرفا تفسیر علمی.
4.5استفاده از جری و تطبیق در تفسیر قـرآن
«جـری» در لغت به معنای روانشدن و جریان داشتن است(قرشی،1375:30/2) و به این معنا تـعبیری اسـت کـه خود ائمه برای بیان استمرار قرآن در همۀ زمانها به کار بردهاند(-مجلسی، 1404:79/23) و مراد از آن انـطباق الفـاظ و آیـات قرآن بر مصادیقی است غیر از آنچه دربارۀ آنها نازل شده است، یـعنی از مـخاطبان اولیۀ خود تجاوز کرده و بر افرادی که در قرنهای بعد میآیند، منطبق میشود(طباطبایی،1417:44/1،میرباقری،1380:236).
در روایات، الفـاظ و آیـات بسیاری از قرآن بر پیامبر(ص) و ائمه(ع) و مخالفان آنها انطباق یافته است.ادلهای کـه جـری و تطبیق در روایات تفسیری را تأیید میکند، متعدد اسـت.پارهـای از آنها خود اخبار جری میباشد که در آنها بـر دائمـی بودن احکام و معارف قرآن و استمرار خطاب قرآن به مصادیق جدید تأکید شده اسـت (شـاکر،1376:149).
این شیوه نیز اقسام و مـراتب گـوناگونی دارد و غالب مـوارد جـری و تـطبیق امام از قسم «مصداق عام» است.
الف)از امـام عـلی(ع)ذیل:
«قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالا»(کهف:103)
سؤال شد، ایشان در جایی مـصداق آن را «فاجران قریش» و در حدیث دیگر «خوارج» مـیداند. (شوکانی،بیتا:374/3؛سیوطی،1403:465/5؛ثـوری،1983:179/1؛ابـن عطیه،1992: 545/)و چون از چرایی آن سـؤال مـیکنند،امام میفرماید:
«شتمل الحروریة کما تشتمل الیهود و النصاری:
این آیه همچنان که یـهود و نـصاری را شامل میشود،خوارج را هم شـامل مـیشود»(ابـن کثیر،1403:429/4).امام در بـیانی دیـگر«ابن الکواء»منافق را از مـصادیق آیـه خوانده است(طبری،1406:34/16).
با این بیان مشخص شد که امام بسته به شرایط و اوضـاع حـاکم، هر زمان مصداقی از مصادیق عام آیـه را بـیان کرده اسـت.
ب)امـام در تـفسیر آیۀ
«الم تر الی الذیـن بدلوا نعمة اللّه کفرا و احلوا قومهم دار البوار»(ابراهیم:28)
این مصادیق را برای آیه بیان کرده است: فـاجران قـریش، یعنی بنی مغیره و 1406:230/13-221؛مظهری،1425:135/5؛شوزکانی،بـیتا«133/3؛ابـن کـثیر،1403: 127/4؛ثـوری،1983:157/1؛ابـن عطیه،1992:337/3).
این نـو در کـلام امام کاربرد بسیاری دارد.
5.5تفسیر از راه شرح جریان تاریخی
یکی از راههایی که قآن برای هدایت بشر به کـار گـرفته، بـیان جریانهای تاریخی و سرگذشت ملل پیشین است.خـداوند رهـاورد ایـن شـیوه را آشـنایی مـردم با سرنوشت گذشتگان و پند گرفتن از آن میداند،آنجا که میفرماید:
«لقد کان فی یوسف و إخوته آیات للسائلین»(یوسف:7).
استفادۀ امام علی(ع) از تاریخ فراگیر بوده و حضرتش از سرگذشت پیشینیان بـرای توضیح و تبیین آیات قرآن بهره گرفته است که از آن میان نمونههایی را ذکر میکنیم.
الف)جریان ذو القرنین
امام علی(ع) در پاسخ «ابن الکواء» میفرماید که: «ذو القرنین نه فرشته بود،نه پیامبر، بلکه بندهای نـیکوکار بـود که در راه اطاعت خداوند ضربهای بر فرق راست او وارد شد».سپس فرمود: «امروز مثل او در میان شماست» که ظاهرا مراد خود حضرت بوده است(زمخشری، 1361:497/2؛شوکانی،بیتا:366/3؛ابن عطیه،1992:538/3).
ب)جریان توبۀ قـوم مـوسی(ع)
ذیل آیۀ (بقره:54) این جریان به تفصیل از زبان امام علی(ع) بیان شده است(سیوطی، 1403:169/1؛بغوی،1414:43/1).
ج)جریان اصحاب اخدود
از امام علی(ع) ذیل سورۀ بـروج نـقل شده که مردمانی ساکن یـمن بـودند، که ابتدا در آنجا مؤمنان حاکم بودند و سپس کفار بر آنان مسلط شدند(طبری،بیتا:132/30؛سیوطی، 1403:465/8؛آلوسی،بیتا:88/3؛بغوی،1414:439/4؛شوکانی،بیتا:506/5).
د)جریان آزار موسی
امام عـلی(ع)ذیـل آیۀ:
«یا ایها الذیـن آمـنوا لا تکونوا کالذین اذوا موسی»(احزاب:69)
این جریان شرا بیان میکنند (طبری،بیتا:155/9،52/22؛قرطبی،1405:251/14؛ابن کثیر، 1403:520/5؛بغوی،1414:1/2؛ابن عطیه،1992:401/4؛الوهبة الزحیلی،1991:/22 123؛سیوطی،1403:666/6).
ه)جریان پیامبر حبشی
ذیل آیۀ:
«و رسلا قل قصصناهم عـلیک مـن قبل و رسلا لم نقصصهم علیک»(نساء:164)
و
«و لقد ارسلنا رسلا من قبلک منهم من قصصنا علیک و منهم من لم نقصص علیک»(غافر:78)
از امام علی(ع) روایت شده که خداوند پیامبری حبشی را مبعوث کرد، امـا آن حـضرت بر جـزئیات بیشتر اشاره نفرمود.آلوسی میگوید:
هل یقول باب مدینه العلم علی(ع) علم لم یقص علیه من تلک المـدینه حاشا ثم حاشا:آیا باب شهر علم پیابمر، علی از علمی سـخن مـیگوید کـه خبری از آن شهر برای وی بازگو نشده باشد؟ هرگز چنین نیست!(آلوسی،بیتا:87/24؛طبری،بیتا:86/24).
یعنی اخبار آن شهر بر علی(ع) بـازگو شـده و سپس او آن را بیان فرموده است.این روایت را سیوطی ذیل سورۀ بروج و داستان اصحاب اخـدود نـقل مـیکند(سیوطی،1403:466/8).
6.5تفسیر قرآن با استفاده از تمثیل
یکی از دلنشینترین و مفیدترین راههای القای مطلب به مخاطب، بـه کر گرفتن تشبیه و تمثیل است. تشبیه از ارزندهترین و برترین انواع بلاغت است.تمثیل در اصـطلاح عبارت است از پدید آوردن مـماثلت و مـشارکت میان دو شئ در یکی از اوصاف و ویژگیها که هدف از آن اظهار مطالب مشکل در قالب عبارات روشن و خارج ساختن آن از ابهام به مرحلۀ روشنایی و وضوح است، خواه و طرف تشبیه محسوس، یا معقول و یا متفاوت بـاشد(ابن ناقیا،1374:205).
امام گاه در بیان معنای آیه به تمثیل رو میآورد که شیوۀ معمول قرآن است.
الف)از امام علی(ع)ذیل آیۀ:
«ثم کلی من کل الثمرات فاسلکی سبل ربک ذللا یخرج من بطونها شـراب مـختلف الوانه»(نحل:69)
روایت شده که ایشان دنیا را در پستی،فرومایهتر از خوک مرده یا سگ در دست جذامی میداند(آلوسی،بیتا:80/25).امام با این بیان پست بودن دنیا را به تصویر میکشد.در حدیث دیـگری امـیر المومنین علی(ع)شریفترین لباس فرزند آدم را تار کرم ابریشم و شریفترین نوشیدنی او را قی زنبور میداند، که این خود حکایت از پستی دنیاست:«یؤید المشهور ما روی عن الامیر علی-کرم اللّه وجهه-فـی تـحقیر الدنیا:اشرف لباس ابن آدم فیها لعاب دودة و اشرف شرابه رجیع نحل»(آلوسی،بیتا: 183/14؛اسفراینی،1375:1211/2).
ب)ذیل آیۀ:
«و یسئلونک عن الروح»(اسراء:85)
روایت شده که امام فرمود:«هو ملک من ملائکة له سـبعون الفـ وجـه و لکل وجه منها سبعون الف لسـان...:روح، فـرشتهای اسـت که هفتادهزار روی دارد و هر روی او هفتاد هزار زبان...»(سیوطی،1403:331/5؛اسفراینی، 1375:1285/1).در این روایت، برای ملموس شدن مطلب، امام «روح» را به انسان تشبیه میکند کـه روی و زبـان دارد و ایـن نوعی تشبیه معقول به محسوس است.
ج)امام در تـفسیر آیـه:
«فأما الذین آمنوا»(توبه:124)
ایمان را به نقطۀ سفیدی در قلب تشبیه کرده که هرگاه زیاد شود آن نقطۀ سفید هم زیـاد مـیشود تـا سرتاسر قلب سفید و روشن شود، و نفاق را به لکۀ سیاهی تـشبیه کرده که چون زیاد شود، سرتاسر قلب را سیاهی فرامیگیرد(بغوی،1414:287/2).
نتیجهگیری
روایات تفسیری امام علی(ع) در مصادر اهل سـنت نـیز نـقل شده است:وصی پیامبر قرآن را به گونهها و روشهای مختلف تبیین کـرده و چـراغ راه پویندگان حق و حقیقت شده است.
ایشان زمانی قرآن را به نطق درآورده و به شیوۀ «قرآن به قـرآن» بـه تـبیین آن دست یازیده است.گاه در مقابل کژاندیشان به بیان مصداق واقعی آیات پرداخـته و راه را بـر تفکرات انحرافی میبندد.امام (در مواجهه با کسانی که جویای سنت نبویاند،کلام خود را مـستند بـه سـخن پیامبر(ص) میکند و گاه به نکتهای هستیشناسانه از قرآن اشاره میکند و زمانی با تشبیهی زیبا چـهره از ظـاهر آیات برمیدارد.آن حضرت در موضعی با ذکر سبب نزول،ایه را تبیین میکند و گاهی بـا یـادکرد مـقاصد حروف مقطعه،آیات را تفسیر میکند و این همه فقط بخشی از احادیث آن امام است که در مـنابع اهـل سنت آمده است).