در تاریخ پنجشنبه، ۱۸ آبان ۱۴۰۲ شمسی، تالار میرزا عبدالله افندی بنیاد محقق طباطبائی میزبان دوازدهمین مجلس از سلسله «مجالس کاتبان» بود. در این نشست علمی، جناب آقای دکتر محمد هادی خالقی، پژوهشگر و نویسندۀ برجسته، به ایراد سخنرانی با موضوع «دیوان نقابت: سرپرستی سادات در دورۀ عباسیان» پرداختند. پیش از آغاز سخنرانی، جناب آقای سید علی طباطبائی، ریاست بنیاد، ضمن خوشآمدگویی به حضار و پژوهشگران، به معرفی سخنران و اهمیت موضوع مورد بحث اشاره کردند.
معرفی سخنران توسط ریاست بنیاد
جناب آقای سید علی طباطبائی، دکتر محمد هادی خالقی را محققی ارجمند و نویسندهای بسیار توانا معرفی کردند. ایشان به سوابق تحصیلی دکتر خالقی اشاره نمودند: متولد ۱۳۴۹ شمسی، فارغالتحصیل مقطع کارشناسی در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران و مقطع کارشناسی ارشد در رشتۀ تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی از همان دانشگاه. دکتر خالقی از سال ۱۳۶۱ شمسی به طور مستمر به مطالعه و تحقیق در متون و علوم دینی مشغول بودهاند.
عمده فعالیتهای علمی ایشان در مرکز تحقیقات دارالحدیث متمرکز بوده و در پروژههای متعدد، دانشنامهها و تألیفات بسیاری نقش داشتهاند. ایشان از سال ۱۳۷۵ شمسی به دارالحدیث پیوستند و مدتی نیز مسئولیت گروه «احیاء متون حدیثی» را بر عهده داشتند و هماکنون نیز به عنوان پژوهشگر در بخش «سیره و تاریخ» آن مرکز فعالیت دارند.
آقای طباطبائی به گستردگی آثار دکتر خالقی اشاره کردند که شامل بیش از ۲۰۰ مجلد کتاب و پژوهش میشود، از جمله تألیف کتاب مقتل پیوسته که برندۀ جایزۀ دوسالانۀ کتاب سال عاشورا شد، و همکاری در تألیف کتاب آئین نگارش متون علمی با دکتر فرامرز حاج منوچهری. کتاب دیوان نقابت ایشان، که در سال ۱۳۸۷ شمسی منتشر شد، برندۀ جایزۀ جشنوارۀ مسکویه در بخش تاریخ گردید و موضوع اصلی این سخنرانی نیز همین اثر ارزشمند است.
محتوای سخنرانی دکتر هادی خالقی
دکتر خالقی سخنان خود را با نام و یاد خداوند و صلوات بر پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت طاهرینش آغاز کردند و با اشاره به وقایع فلسطین، برای مردم مظلوم آن دیار آرزوی فرج و پیروزی نمودند.
۱. ریشهشناسی و پیشینۀ نقابت
ایشان ابتدا به معنای لغوی «نقابت» پرداختند که در زبان عربی به معنای شکافتن، راه گشودن و مشخصاً راه باز کردن در کوه است. واژۀ «نقیب» یا «نقابت» پیش از اسلام نیز در میان اعراب وجود داشته و با نظام قبیلهای مرتبط بوده است. «نقیب» به عنوان یکی از معاونان یا نزدیکان رئیس قبیله، مسئولیت سرشماری افراد قبیله (شامل زندگان، مردگان، تعداد افراد واجبالنفقه، جنگاوران و افراد در سن ازدواج) و ثبت انساب را بر عهده داشته است. با رواج کتابت، نقبا این اطلاعات را مکتوب میکردند. این منصب گاهی مورد سوءاستفادۀ حکام برای شناسایی و کنترل افراد نیز قرار میگرفت. دکتر خالقی تأکید کردند که نظام نقابت و سرشماری در قبایل، حتی در دوران معاصر نیز در برخی مناطق مانند عراق وجود دارد و صرفاً به دوران صدر اسلام محدود نمیشده است.
۲. نقابت در دوران عباسی و شکلگیری دیوان نقابت سادات
دکتر خالقی تشریح کردند که نظام نقابت به معنای خاص «سرپرستی سادات» در دوران عباسیان شکل گرفت. پیش از آن نیز مناصب مختلفی مانند «صدرالمخزن» (رئیس خزانه)، «رئیسالمحبس» (رئیس زندان) و انواع قاضیان (قاضیالقضات، قاضی مدینه، قاضی قبیله) وجود داشت که نشاندهندۀ ساختارهای اداری پیشرفته در تمدن اسلامی بود.
ایشان به نقش تحولات سیاسی در دوران مأمون و افزایش نفوذ ترکان در دستگاه خلافت اشاره کردند که منجر به تغییراتی در ساختار اداری شد. در دوران معتصم، توزیع مستمری سادات (از بنیهاشم و آل ابیطالب) که از محل خمس غنائم پرداخت میشد، به افرادی مانند عمر بن فرج رخجی سپرده شد. بدرفتاری او با یحیی بن عمر (از نوادگان امام سجاد(ع)) و متعاقباً قیام یحیی، زمینهساز تأسیس نهاد ویژهای برای سرپرستی سادات شد. حسین بن احمد محدث، از بستگان یحیی، به معتصم پیشنهاد داد که برای جلوگیری از درگیریها و حفظ شئون سادات، فردی از میان خودشان مسئولیت امور مالی و توزیع مستمری ایشان را بر عهده گیرد. معتصم این پیشنهاد را پذیرفت و این امر منجر به شکلگیری «دیوان نقابت» شد.
۳. وظایف و اختیارات دیوان نقابت
دکتر خالقی مهمترین وظایف دیوان نقابت را برشمردند:
• شناسایی و ثبت انساب سادات: نقیب مسئول شناسایی سادات منطقه خود و ثبت دقیق نسب ایشان در دفاتر مخصوص (جرائد یا مشجرات) بود. این ثبت شامل تولد، وفات، ازدواج و مهاجرت میشد. در موارد تردید در نسب، از «قیافهشناس» (القافه) برای تأیید یا رد انتساب استفاده میشد.
• نظارت بر امور مالی سادات: توزیع عادلانه و محترمانۀ مستمریها و حقوق سادات از بیتالمال (عمدتاً خمس) بر عهدۀ نقیب بود.
• نظارت بر شئون اجتماعی و اخلاقی سادات: نقیب مراقب بود که سادات شئون خود را حفظ کنند، به مشاغل پست اشتغال نورزند (مانند دباغی یا بیطاری در مراکز اصلی) و از ازدواج با افراد غیرکفو خودداری کنند.
• نقش قضایی: نقیب به عنوان قاضی در اختلافات میان سادات یا دعاوی سادات با دیگران عمل میکرد. این امر به منظور حفظ احترام و جایگاه سادات بود. همچنین نقیب مراقب بود که سادات به دیگران ستم نکنند.
• نظارت بر اوقاف سادات و اوقاف عامه: مدیریت موقوفات خاص سادات و حتی در مواردی موقوفات عامه نیز به نقبا سپرده میشد.
• نمایندگی و وساطت: نقبا گاهی به عنوان نماینده و رسول خلیفه به مناطق دیگر اعزام میشدند یا در امور مهم سیاسی و اجتماعی وساطت میکردند.
• امارت حج و سرپرستی حرمین: در بسیاری از دورهها، منصب امیرالحاج و سرپرستی امور حرمین شریفین به نقبا واگذار میشد.
• ریاست دیوان مظالم و دیوان صلات: برخی نقبای برجسته مانند سید رضی و سید مرتضی، ریاست دیوان مظالم (مرجعی برای رسیدگی به شکایات از قضات و حکام) و دیوان صلات و جوامع (مسئول تعیین ائمه جمعه و جماعات، مؤذنین، تعمیر مساجد و امور فرهنگی) را نیز عهدهدار بودند.
۴. جایگاه و منزلت نقبا
نقبا از جایگاه والایی در دربار عباسی برخوردار بودند. آنها دارای دفتر رسمی در دربار، خلعت مخصوص (معمولاً سیاه) و حق مشورت با خلیفه بودند و گاه در کنار خلیفه مینشستند. حکم نقابت مستقیماً از سوی خلیفه صادر میشد. نقیبالنقبای کل، نقبای مناطق مختلف را منصوب میکرد.
۵. نظام نقابت و مذاهب
دکتر خالقی تأکید کردند که نظام نقابت در دوران عباسی، عموماً فرا مذهبی عمل میکرد. خلیفه سنی ممکن بود نقیبی شیعه (دوازده امامی یا زیدی) منصوب کند. با این حال، از نقیب انتظار میرفت که بر پایبندی سادات به اصول کلی مورد قبول خلافت (از دیدگاه سنی) نظارت داشته باشد.
۶. اهمیت سیاسی و اجتماعی دیوان نقابت
تأسیس دیوان نقابت از یک سو موجب کاهش تنشها و قیامهای علویان شد، زیرا امور مالی و اجتماعی ایشان به نحو بهتری مدیریت میشد. از سوی دیگر، این نهاد به ابزاری برای کنترل و نظارت بر جامعۀ سادات توسط خلافت نیز تبدیل شد. وجود این نهاد همچنین باعث شد که برخی رقابتهای داخلی سادات به عرصۀ کسب منصب نقابت منتقل شود.
۷. میراث فرهنگی و علمی نقابت
نقبا اغلب از چهرههای علمی و فرهنگی برجسته بودند و نقش مهمی در حمایت از علما و ترویج علم داشتند. کتابخانههای شخصی بسیاری از نقبا، مرجع دانشمندان زمان خود بود (مانند کتابخانه نقیب بیهق که مورد استفادۀ شیخ طبرسی قرار گرفت). همچنین آثار متعددی در زمینۀ انساب و تاریخ توسط نقبا یا به سفارش ایشان تألیف شد (مانند الفهرست منتجبالدین که به نقیب عزالدین یحیی تقدیم شد).
جلسه پرسش و پاسخ
پس از پایان سخنرانی، جلسه با پرسش و پاسخ حضار ادامه یافت. اهم سوالات و پاسخهای دکتر خالقی به شرح زیر است:
• سوال: آیا نقابت منحصر به بنیهاشم بود یا قبایل دیگر نیز از این نهاد برخوردار بودند؟
• پاسخ: نقابت به معنای عام (سرپرستی نسب و شئون) برای قبایل دیگر مانند انصار نیز وجود داشت. اما «دیوان نقابت» با ساختار حکومتی و وظایف مالی مشخص، به سادات (بنیهاشم و علویان) اختصاص داشت. البته نقابت اصناف (مانند نقابت خیاطان) نیز وجود داشت که ماهیت صنفی داشت.
• سوال: انگیزۀ اصلی خلافت از تأسیس و حمایت از دیوان نقابت چه بود؟ آیا صرفاً احترام به سادات بود یا اهداف کنترلی نیز داشت؟
• پاسخ: هر دو عامل مؤثر بودند. از یک سو، پرداخت مستمری سادات (خمس) یک سنت دیرینه بود و قطع آن میتوانست پیامدهای منفی داشته باشد. از سوی دیگر، این نهاد امکان مدیریت و کنترل بهتر جامعۀ سادات و کاهش تنشها را برای خلافت فراهم میکرد. همچنین، بخشی از رقابتهای داخلی سادات به تلاش برای کسب منصب نقابت معطوف شد.
• سوال: آیا افرادی که تنها از طرف مادر سید بودند، در شمار سادات محسوب و در دفاتر نقابت ثبت میشدند؟
• پاسخ: در فرهنگ عربی و عبری، نسب عمدتاً از طریق پدر منتقل میشود. بنابراین، برای ثبت در دفاتر نقابت و برخورداری از مزایای آن، نسب پدری ملاک بود. با این حال، مادر اگر سیده بود، نامش در دفاتر ثبت میشد.
• سوال: در مورد اطلاق لقب «حضرت» به نوادگان خلیفه دوم در افغانستان توضیح دهید.
• پاسخ: در برخی مناطق جهان اسلام، از جمله افغانستان و تحت تأثیر فرهنگ هند، نوادگان خلفا مورد احترام هستند. اطلاق لقب «حضرت» به ایشان بیشتر جنبه فرهنگی و مردمی دارد و لزوماً نشانگر وجود یک نهاد رسمی نقابت مشابه آنچه در دوران عباسی برای سادات وجود داشت، نیست.
• سوال: نهاد نقابت در ایران از چه زمانی متوقف شد و تلاشها برای احیای آن در دوران پهلوی به کجا انجامید؟
• پاسخ: در اواخر دوران قاجار، با تضعیف حکومت مرکزی و ساختارهای دیوانی، نهاد رسمی نقابت در ایران عملاً از میان رفت. در دوران پهلوی تلاشهایی برای احیای نوعی سرپرستی بر امور سادات (عمدتاً با هدف ثبت انساب و جلوگیری از ادعاهای کاذب) صورت گرفت اما به شکل نظاممند دوران عباسی نبود. در سالهای اخیر نیز در برخی شهرها مانند اصفهان، تشکلهایی با هدف مشابه ایجاد شده است.
• سوال: آیا میان احکام و قوانین دیوان نقابت و قوانین عمومی حکومت تعارضی پیش نمیآمد؟
• پاسخ: دیوان نقابت یک نهاد حکومتی بود و مشروعیت خود را از خلیفه میگرفت. بنابراین، احکام آن در چارچوب کلی قوانین و سیاستهای خلافت صادر میشد و تعارض بنیادین وجود نداشت. خلیفه مرجع نهایی بود.
• سوال: منبع مالی سادات و نحوۀ توزیع آن چگونه بود؟
• پاسخ: پرداخت به سادات به صورت حقوق ماهیانۀ ثابت نبود، بلکه پس از وصول درآمدهای قابل توجه (مانند غنائم جنگی یا انباشت خزانه) صورت میگرفت. با توجه به دفاتر و جرائد انساب، این مبالغ میان سادات توزیع میشد. رقم دریافتی سادات در مقایسه با حقوق سایرین (مانند سربازان) قابل توجه بود.
• سوال: تفاوت «شریف» و «نقیب» چیست؟
• پاسخ: «شریف» به معنای عام، فرد بزرگوار و دارای نسب والاست. پس از اواسط قرن سوم هجری، این لقب به طور فزایندهای به سادات اطلاق شد. «نقیب» مقامی بود که برای سرپرستی امور همین اشراف (سادات) منصوب میشد. هر نقیبی شریف بود، اما هر شریفی لزوماً نقیب نبود.
• سوال: آیا مذهب نقیب برای خلیفه اهمیت داشت؟
• پاسخ: عموماً نه. خلفای سنی، نقبای شیعه (اثنیعشری یا زیدی) را منصوب میکردند. نقش نقیب بیشتر اداری و قضایی در امور سادات بود. البته از نقیب انتظار میرفت که بر عدم خروج سادات از خطوط کلی مورد قبول خلافت نظارت کند.
نتیجهگیری
سخنرانی دکتر هادی خالقی، با ارائۀ تحلیلی جامع و مستند از نهاد «دیوان نقابت» در دوران عباسی، ابعاد مختلف این سازمان مهم اداری، اجتماعی و سیاسی را روشن ساخت. ایشان با تکیه بر منابع تاریخی و رجالی، به خوبی توانستند پیچیدگیها، وظایف، و تأثیرات این دیوان را بر جامعۀ سادات و ساختار خلافت عباسی تبیین نمایند. این نشست علمی فرصتی مغتنم برای آشنایی بیشتر پژوهشگران با یکی از جنبههای مهم تاریخ و تمدن اسلامی فراهم آورد.