گفت‌وگوها
صفحه اصلی   /   گفت‌وگوها   /   گفت‌وگوی مجلۀ «وسائل» با سید محمد طباطبائی دربارۀ صاحب عروه
گفت‌وگوی مجلۀ «وسائل» با سید محمد طباطبائی دربارۀ صاحب عروه
گفت‌وگوی مجلۀ «وسائل» با سید محمد طباطبائی دربارۀ صاحب عروه
بزرگمرد دانش و جهاد آية الله العظمى سيد محمد كاظم طباطبایی يزدى از يك سو در جبهه مبارزه با جهل و از سويى در موضع‌گیری در برابر اجانب سرآمد عصر خويش بود. بر فقاهتش، كتاب عروه الوثقى و بر عرفانش، مناجات نامه بستان راز و گلستان نياز و بر سياستش، موضع گيرى روشنگرانه وى در انقلاب مشروطيت و نيز شهادت فرزندش در ميدان نبرد با انگلیسی‌ها، بهترين گواه است.
العروه الوثقى مهمترين تاليف و ارزنده‌ترين كتاب فقهى آيه الله سيد محمد كاظم يزدى به حساب مى آيد. اين اثر فقهى به حدى معروف است كه مؤلف آن نزد همگان، بخصوص علما و فضلاى حوزه‌هاى علميه به «صاحب عروه» شناخته مى شود. كتاب مزبور در بر گيرنده ابواب مختلف فقه است. و احكام و مسائل شرعى را بيان مى‌كند. اين اثر در مجموع، محتوى 3260 مساله در سه جلد تاليف شده است. مسائل كتاب به نحوى ترتيب يافته كه دستيابى به آنها بسيار آسان و همواره مورد توجه مراجع تقليد بوده است و بسيارى از مراجع بزرگ بر آن حاشيه يا شرح نوشته‌اند. در همین راستا با حجة الاسلام و المسلمین سید محمد طباطبایی یزدی از نوادگان صاحب عروه به گفت‌وگو نشستیم و ایشان مطالب تازه و شنیدنی را مطرح کرده‌اند که تقدیم خوانندگان عزیز می‌گردد.


عروة الوثقی محور دروس حوزۀ علمیه جهان تشیع
جناب آقای طباطبایی ابتدا دربارۀ شخصیت علمی و اجتماعی مرحوم سید محمدکاظم طباطبایی یزدی صاحب عروه بفرمایید.
عرض کنم ایشان از نوابغ فقهی عالم تشیع بودند و نبوغ فقهی ایشان مورد اجماع اهل علم و معرفت است. و به تصدیق موافق و مخالف رویۀ سیاسی ایشان، از جایگاه علمی بالایی برخوردار بودند. می‌دانید که تقریباً دو دهه آخر عمر ایشان مصادف با دوران مشروطه بود که از نظر سیاسی و اجتماعی دوران بسیار پرالتهابی بود و ایشان با جریان مشروطه مخالفت کردند. بنده در گفتگوهایی که پیش از این با برخی نشریات داشتم عرض کرده‌ام که در واقع اینگونه نبوده که مرحوم سید از همان اول معارض مشروطه بوده و علَم مخالفت را برداشته باشد، خیر، بلکه موضع ایشان سکوت بوده است. ولی چون حکم ایشان در اکثریت مردم نفوذ داشت و نظرشان مورد اعتنا بود مشروطه‌خواهان نمی‌توانستند سکوت ایشان را تحمل کنند و آنقدر اصرار کردند تا ایشان مجبور شدند اعلام کنند که من موافق نیستم. مشروطه‌خواهان هم این عدم موافقت را تعبیر به «معارضه» کردند. مرحوم سید معتقد بودند که آخر و عاقبت آن معلوم نیست که به کجا خواهد انجامید!
تعبیرات مرحوم آیة الله شیخ محمدحسین کاشف‌الغطاء که بیست و پنج سال شاگرد و از اصحاب سرّ ایشان بودند در کتاب «عقود حیاتي» به خوبی گویای این مطلب است. «بدعوی أنه أمرٌ مجهولُ العاقبة لکني لا أمنع ولا أوافق» این عبارت مرحوم کاشف الغطاء است و به دنبال آن می‌فرماید: «لکن الفریق الآخر بعدم موافقته جعله معارضاً، بل جعله رأسَ المستبدّین ورئیسهم» یعنی به ایشان رئیس مستبدین می‌گفتند «فبالغوا وبلغوا في توهینه وسبّه والطعن علیه حتّی صدّقَت الأیامُ فراسته» یعنی روزگار که گذشت دانسته شد ایشان تیزهوش و تیزبین بوده‌اند «وبَرهَنَت علی بُعد نظره وعمق غَوره» یعنی گذشت روزگار روشن ساخت که حق با ایشان بوده است. خیلی ایشان در این قضایای مشروطه مورد آزار و اذیت واقع شد و حکایات متعددی در این خصوص نقل شده است. و صورت برخی تلگرافها و مکاتبات و اسنادی که بین مشروطه‌خواهان و ایشان وجود دارد نیز گویای این مطلب هست. بعنوان نمونه به کتاب «فراتر از روش آزمون و خطا» تألیف مرحوم علی ابوالحسنی معروف به منذر نگاه کنید. مرحوم پدرمان تعدادی نامه‌ها و اسناد در اختیار ایشان قرار داد برای تألیف این کتاب که در واقع اختصاص به شخصیت صاحب عروه دارد وایشان آنها را در این اثر منعکس کرده است. از جمله تصویر سندی که سید تهدید به قتل شده است و عکس طپانچه در حاشیه نامه درج شده است.
بهر تقدیر قضیه مشروطه باعث شد که بین علما دو دستگی آشکاری ایجاد شود بطوریکه برخی خیلی شدید موضع ‌گرفتند، عرض من این است حتی کسانی که در خصوص مسائل سیاسی با ایشان همراهی نداشته و بلکه مخالفت داشتند، به عظمت شخصیت علمی ایشان اعتراف دارند. به عنوان مثال مرحوم آیة الله آقا ضیاء عراقی فقیه مشهور، با اینکه خودشان شاگرد آخوند خراسانی(ره) بودند، اما سید را بر ایشان ترجیح می‌دادند. بنده این مطلب را از پدرم مرحوم محقق طباطبایی شنیدم که مرحوم آقا ضیا در پاسخ از سؤال از اعلمیت می‌گفتند سید کاظم یزدی اعلم است. شواهد و نمونه‌هایی از جایگاه علمی بالای ایشان را حضرت آیة الله حاج آقا موسی زنجانی (دام بقاه) در کتاب «قطره‌ای از دریا» ذکر کرده‌اند که قابل مراجعه است.
تتبع فراوان و تمحّض ایشان در فقه و فقاهت به گونه‌های مختلفی گزارش شده است. ایشان شش مرتبه از باء بسم الله تا تاء تمت جواهر الکلام را مطالعه کرده است. همچنین آثار متعدد در فقه – اعم از تألیف و حواشی - از ایشان باقی مانده است. از نشانه‌های تبحر ایشان در فقه، سرعت پاسخگویی به نامه‌ها و استفتائات است که مرحوم پدرم از قول مرحوم آسید اسماعیل صدر، پدر آقایان صدر نقل می‌کردند که می‌گفت من در محضر آسید محمد کاظم یزدی نشسته بودم و دیدم ایشان چنان با سرعت به نامه‌ها پاسخ می‌دادند که من شگفت‌زده شدم و انواع سؤالات فقهی را بدون درنگ پاسخ می‌دادند. گفتم آقا شما نمی‌خواهید قدری تأمل کنید و بعد جواب بدهید؟! ایشان با قاطعیت در جواب گفتند من جوابها را بلدم، شما اگر بلد نیستید قدری تأمل کنید.

س. در خصوص جایگاه فقهی صاحب عروه و مبانی و مکتب فقهی ایشان آثاری هم نوشته شده است؟
راجع به شخصیت ایشان تک نگاریهایی داریم و عموماً در آنها راجع به زندگی و شاگردان و اساتید و تألیفات و فعالیت‌های اجتماعی و تاریخ مشروطیت و مسائلی از این قبیل پرداخته شده است. اما در مورد فقاهت سید و جنبه علمی ایشان تا به حال اثر مستقل و عمیقی ندیده‌ام، الا اینکه اخیراً از حضرت آیة الله سید مصطفی محقق داماد کتابی تحت عنوان «مکتب اجتهادی سید طباطبایی یزدی» منتشر شده است که جای تقدیر دارد. ایشان در پیشگفتار کتاب می‌فرماید: تحول مکتب فقهی نجف در آغاز قرن معاصر توسط دو ستاره درخشان فقاهت یعنی ملا محمد کاظم خراسانی و سید محمد کاظم طباطبایی یزدی انجام گرفته است. هرچند بین روش اجتهادی این دو بزرگوار تفاوت شگرفی وجود دارد که در فتوا و سلوک عملی و سیاسی آنها اثر گذار بوده است، اما به هر صورت تحول مکتب فقهی مرهون این دو شخصیت است. ایشان در مقدمه کتاب اشاره می‌کند که روش فقاهت سید یزدی ویژگیهای مخصوص و ممتازی دارد که در بخش معاملات فقه اسلامی با روش اجتهادی عرف محور به نوآوری‌هایی دست یافته است که در مقایسه با فتاوای مشهور فقهای دیگر تفاوت روشنی دارد و می‌توان گفت سنت‌شکنی کرده‌اند و جسارت فتاوای جدید بر خلاف نظر پیشینیان را به دانش‌پژوهان آموخته است.
در خصوص امتیازات و شخصیت فقهی ایشان به چه مواردی می‌توان اشاره کرد؟
از ویژگیهای شخصی ایشان شجاعت و جرأت و جسارت در حکم و افتاء است و اینها در مواردی که ایشان با با آرای متعارف و مشهور فقهای شیعه مخالفت کرده است قابل ملاحظه است. بطور معمول فقها از چنین احکامی پرهیز دارند. اما سید با اینکه در نجف و در کنار مرقد امیر المؤمنین علیه السلام بوده و همانجا هم رساله عملیه را نوشته‌اند، اما می‌گویند تزئین مشاهد مشرفه با طلا حرام است و این مطلب را در عروة به صراحت آورده و حتی احتیاط هم نکرده‌اند. ایشان حتی اگر به دنبال کسب محبوبیت در میان عموم مردم بودند این مسئله را مسکوت گذارده و اظهار نظر نمی‌کردند. جناب استاد سروش محلاتی حفظه الله در مصاحبه‌ای که در خصوص صاحب عروه داشتند به خوبی این موارد را منعکس کرده‌اند. یا به عنوان نمونه در باب سجده در هنگام زیارت عتبات معصومین می‌فرمایند سجده برای غیر خدا جایز نیست، هر چند در برابر ضریح امیرالمؤمنین باشد و می‌فرماید این کاری که عوام شیعه در مراقد مطهر انجام می‌دهند و بصورت سجده به جا می‌آورند ایراد دارد، مگر اینکه سجده شکر و برای خداوند باشد. و می‌فرماید: «لا یبعد جواز تقبیل العبتة الشریفة» ایشان حتی نسبت به بوسیدن درگاه هم فتوای صریح نسبت به استحباب جواز نمی‌دهند، یعنی بعیدنیست که عتبة بوسی جایز نباشد. جسارت در ارائه نظر فقهی یکی از ویژگی‌های صاحب عروة است.
آیة الله محقق داماد هم فرموده‌اند هیچ کس مانند سید یزدی به روش عرفی به تفقه نپرداخته است، وی در بسیاری از موارد چنان عرفی اندیشیده است که روش یک حقوقدان عرفی معاصر را به ذهن انسان تداعی می‌کند. بعنوان مثال مرحوم سید، موضوع شخصیت حقوقی که هنوز هم عده‌ای از فقها در به رسمیت شناختن آن تردید دارند را در یک قرن قبل مطرح کرده‌اند. در پایان مباحث زکات عروة الوثقی مطرح شده است و فتوای ایشان مبتنی بر اعتبار شخصیت حقوقی است که بسیاری از محشیان عروة را وادار کرده است که بحث‌های دقیقی را داشته باشند.
امتیازات کتاب عروة الوثقی چیست و چگونه به چنین جایگاهی دست یافته است؟
در خصوص عروة الوثقی باید گفت این کتاب مشهورترین تألیف ایشان و متداول‌ترین مجموعه فتوایی شیعه به زبان عربی است و از زمان انتشار این کتاب تا به امروز به لحاظ اینکه یک کتاب بدین حد محور استدلال و تدریس و منبع فقها و مدرسین حوزه علمیه قرار گرفته باشد، بی نظیر است. تألیف این کتاب در سال 1322 هجری قمری آغاز شد و شش سال بعد در سال 1328 به اتمام رسیده و به چاپ رسید. لازم است نکاتی در مورد این کتاب عرض کنیم. اول اینکه عروة الوثقی دوره کامل فقه نیست و همه ابواب فقهی را شامل نمی‌شود، اما همان مقدار که هست و البته مهمترین ابواب فقهی را دربردارد، از جهت اتقان، کثرت فروع و روان بودن عبارات در بین کتب هم نوع خودش منحصر بفرد است و لذا همواره مورد توجه علما و فقها و مراجع تقلید بوده و هست. نقل می‌شود ایشان آنقدر مطمئن بوده است که همه فروع فقهی را اشاره کرده‌اند که برای طلاب آن زمان جایزه تعیین می‌کند که من به کسی که یک فرع فقهی را که من متذکر آن نشده باشم را بیاورد یک سکه طلا جایزه می‌دهم.
البته لازم است به جنبه ادبی عروة هم اشاره کنیم که مرهون برادران کاشف الغطاء یعنی مرحوم آیة الله آشیخ احمد و آشیخ محمد حسین کاشف الغطاء است. آشیخ احمد برادر بزرگتر است که هر دو بزرگوار از ملازمین سید در زمان حیات و وصی ایشان بعد از رحلت بوده‌اند. و کتاب عروه و همچنین برخی دیگر از کتب سید را مرحوم شیخ محمد حسین در بغداد به چاپ می‌رساند. ایشان در کتاب «عقود حیاتي» و همچنین کتاب «العبقات العنبریة» تصریح می‌کند که من و برادرم آشیخ احمد راجع به عبارات عروة بحث می‌کردیم و چنانچه از نظر ادب عربی نیاز به اصلاح داشت، تعدیل می‌کردیم.
همچنین لازم است ذکر کنیم ترقیم و شماره‌گذاری فتاوا در این کتاب، کاری بدیع بوده و مراجعه و ارجاع به مسائل را آسان‌تر می‌کرده است. با ظهور عروة الوثقی، کتابی مانند رساله نجات العباد مرحوم صاحب جواهر که تا آن زمان متداول و رایج بوده است منسوخ می‌شود. این کتاب از همان زمان نشرش مورد توجه قرار می‌گیرد، در همان زمان حیات سید (ره) مرحوم آیة الله شیخ عباس قمی قدس سره آن را به فارسی ترجمه می‌کند با نام «غایة القصوی» که چند تن از فقهای بزرگ بر خود این غایة القصوی هم حاشیه زده‌اند ، و همچنین آیة الله آشیخ محمد حسین کاشف الغطاء شروع به شرح و حاشیه نویسی بر این کتاب می‌کنند و در سالهای بعد هم حواشی زیادی بر آن نوشته می‌شود و تا کنون صدها حاشیه و شرح بر آن نوشته شده است. ما در کتابخانه محقق طباطبایی آرشیوی داریم و آثار مربوط به صاحب عروه را گردآوری می‌کنیم. آنقدر حواشی بر عروة نوشته شده است که هنوز به صورت کامل معرفی و احصاء نشده‌اند. امروزه حاشیه‌نویسی بر عروة الوثقی بعنوان نشانه‌ای از آمادگی برای مرجعیت فتوا شناخته می‌شود. یعنی کسی که قصد دارد اعلام ورود به عرصه مرجعیت کند، معمولاً این کار را با حاشیه‌نویسی بر عروة الوثقی آغاز می‌کند و همچنین می‌توان گفت این کار را بر انتشار رساله توضیح المسائل مقدم می‌دارد، چرا که مخاطبِ حواشی فقهی، علما و خواص هستند، در حالیکه مخاطب توضیح المسائل عامه مردم هستند و از طریق حواشی است که آقایان یک شخص را ارزیابی می‌کنند که آیا به حد مرجعیت فتوا رسید است یا خیر.
بد نیست اشاره کنم که به غیر از تعلیقات و حواشی، شروح مفصلی هم هست که با آن آشنا هستیم، بعنوان مثال شرح مرحوم آیة الله حکیم به نام «مستمسک العروة الوثقی» که در 14 جلد به چاپ رسیده است و بسیار کتاب عمیق و مهمی است. همچنین شرح آیة الله آشیخ محمد تقی آملی به نام «مصباح الهدی فی شرح عروة الوثقی» هم وجود دارد در یازده جلد. همچنین کتاب التنقیح تقریرات دروس مرحوم آیة الله العظمی خوئی است که توسط شاگردان ایشان با عناوین مختلف به چاپ رسید است، مانند التنقیح مستند عروة الوثقی، معتمد عروة الوثقی و ... البته اینها تألیف نیستند و تقریرات درس ایشان هستند، افاضلی همچون آیة الله میرزا علی غروی تبریزی، آشیخ مرتضی بروجردی، آسید محمد تقی خوئی (رحمة الله علیهم جمیعا) و ... نوشته‌اند. همچنین می‌توانیم به کتاب «مدارک العروة الوثقی» از آیة الله شیخ علی پناه اشتهاردی (ره) هم اشاره کنیم که بصورت کامل تمام عروة الوثقی را شرح و تحلیل کرده‌اند. البته عروة الوثقی ملحقاتی هم دارد که در اواخر حیات مرحوم صاحب عروة منتشر شد، و ابوابی مانند ربا، عدد، وکالت، هبه، وقف، قضاء را در بر می‌گیرد. اخیراً جامعه مدرسین این کتاب را تحت عنوان جلد ششم عروة الوثقی چاپ کرده‌اند و جالب است که علیرغم کثرت توجه به خود عروه و حواشی متعدد بر آن، ملحقات آن مانند خود عروة حاشیه نخورده است و حاشیه مورد توجهی بر این کتاب زده نشده است.
این نکته را هم اشاره کنم که فصل بندی عروة الوثقی گویا در مقایسه با «مجلة الاحکام العدلیه» تنظیم شده است که بر اساس فقه حنفی و در مرکز امپراطوری عثمانی بعنوان یک کتاب مدون حقوقی تألیف می‌شده است تا منبعی برای قضات در سراسر امپراطوری باشد. می‌بینید که شاگرد صاحب عروة مرحوم آشیخ محمد حسین کاشف الغطاء این کتاب را شرح داده و با عنوان «تحریر المجلة الاحکام العدلیة» شرح می‌دهد که نشان دهنده روح تسامح و فکر باز ایشان است. برخی گفته اند که فصل بندی عروة الوثقی در مقایسه با مجله الاحکام العدلیة به نوعی عرض اندام در برابر فقه اهل تسنن است.
متأسفانه افراد زیادی که به عروة مراجعه می‌کنند ارزش آن را به اندازه مجموعه‌ای از فروع فقهی می‌دانند. در حالیکه هنر ایشان بالاتر است و شامل مسائلی مانند استخراج فروع جدید و رد فرع بر اصل است و جوهره اجتهاد اینگونه خودش را نشان می‌دهد که یک فقیه چگونه می‌تواند فروع فقهی را به اصل ارجاع بدهد و الا صرف جمع آوری فتوا و مسائل از عهده یک فقیه متوسط نیز برمی‌آید.
در خصوص مرجعیت ایشان و تأثیر اوضاع زمانه بر فقاهت ایشان نکته خاصی هست که اشاره کنید؟
بله ؛ باید این نکته را مد نظر قرار دهیم که تألیف عروه و مرجعیت مرحوم سید، مقارن با وضعیت خاصی بوده است که آن هم گسترش مرجعیت شیعه و امکان ارتباط و تماس حوزه نجف با مکاتب علمی مغرب زمین از طریق عثمانیان است که این مواجهه و تأثیر را در آراء و نظریات و تتبعات علماء بزرگی همچون صاحب عروة مشاهده می‌کنیم. بعنوان مثال آن زمان تلگراف به وجود آمده بود که قابل بهره گیری برای ارتباطات بود. ایشان در سرزمین‌هایی مانند حجاز، مصر، هندوستان، کشورهای آسیای میانه، قفقاز، آناتولی و... مقلد داشتند و امروزه در کتابخانه محقق طباطبایی اسنادی داریم، نامه‌هایی که از نقاط خیلی دور برای ایشان ارسال شده است و نشان می‌دهد که ایشان در آنجاها مقلدانی داشته‌اند. جالب است برایتان بگویم جناب استاد شفیعی کدکنی می‌فرمودند: در خراسان با اینکه ما خراسانی هستیم و اهل خراسان طبیعتاً باید مقلْد آخوند خراسانی می‌بودند، اما پدرم مقلد مرحوم صاحب عروة بود که این مطلب نشان دهنده نفوذ مرجعیت ایشان در نقاطی حتی مانند خراسان بوده است که قاعدتاً باید توجه ایشان به مرحوم صاحب کفایه می‌بوده است. نقاط مرکزی ایران و یزد هم مقلد مرحوم سید بودند. مرحوم آقای مجاب می‌فرمودند که پیرمردهای خوزستان همه مقلد مرحوم سید بودند و تقریباً کسی مقلد آخوند خراسانی یا کس دیگری نبود. آذربایجان هم به شهادت رسائل متعددی که از علمای آنجا باقی است مقلد مرحوم سید هستند. پس تقریباً تمام ایران مقلد مرحوم سید بودند و همین بود که تأیید ایشان برای مشروطه‌خواهان اینقدر مهم بوده است. تألیف عروة الوثقی با وضعیت ویژه اجتماعی سیاسی مصادف شد، چرا که ارتباطات گسترده‌تر شد و همچنین نیازهای جامعه بشری فزونی گرفت. سؤالاتی از ایشان پرسیده می‌شده است که برای اولین بار از یک مرجع پرسیده شده است، مانند سؤال از بیمه و برات که تا قبل از ایشان دیده نشده است و در مجموعه فتاوای ایشان ذکر شده است. بعنوان نمونه‌ای از مسائل حقوقی می‌توانیم اشاره کنیم که ایشان به روش مکاتب حقوقی عرفی و غیر تعبدی فتوا داده است. این مطالب در کتاب «روش مکتب اجتهادی سید طباطبایی» آمده است و بنده از آنجا عرض می‌کنم، بعنوان مثال در موضوع ضمان فقهای اهل سنت ضمان را (ضمّ ذمة الی ذمة) می‌دانند، ولی مشهور فقهای ما آن را (نقل ذمة الی ذمة) می‌دانند. مرحوم سید می‌فرمایند ضامن می‌تواند در تعهد خودش ضم ذمة را مطرح و همان را نیت کند، هر چند اصطلاحاً دیگر به آن ضمان نمی‌گویند اما می‌تواند این کار را بکند؛ که البته این بر خلاف فتاوای مشهور فقهاست که چنین حکمی نداده‌اند، در مقام ارائه دلیل ایشان می‌گوید «لعموم أوفوا بالعقود» که اینجا را هم شامل می‌شود. فقهای امامیه به اتفاق معتقد به نقل ذمه هستند یعنی وقتی از کسی طلبکار هستم و کسی ضمانت آن طلبکار را بر عهده گرفت، اگر بدهکار دینش را ادا نکرد فقط با ضامن طرف هستم، در صورتی که اهل سنت می‌گویند می‌توانم هم به سراغ بدهکار و هم به سراغ ضامن بروم، ایشان می‌گویند ما می‌توانیم این مسئله را به این عنوان مطرح کنیم که ضامن می‌تواند در تعهدش ضم ذمه را مطرح کرده و نیت کند و أوفوا بالعفود اینجا را هم شامل می‌شود، خوب اگر چه به چنین مسئله‌ای دیگر ضمان گفته نمی‌شود اما ممکن است چنین اتفاقی رخ بدهد.
همچنین در نظریه آزادی اراده در قراردادها از سوی صاحب عروة در نقاط مختلف این کتاب دیده می‌شود. مسائل بسیارحقوقی برای اولین بار در عروة مطرح شده و به روش مکاتب حقوقی عرفی یعنی بصورت غیر تعبدی فتوا داده شده‌اند که پیش از آن سابقه نداشته است.
باز تأکید می‌کنم دوره مرجعیت ایشان مقطعی حساس و پرآشوب بوده است. در زمان مرحوم آیة الله میرزا محمدحسن شیرازی، با فتوای حرمت تنباکو، قدم بزرگی برداشته می‌شود و نظرها جلب می‌شود و قدرت مرجعیت برای غربی‌ها آشکار می‌شود. در زمان مرجعیت مرحوم صاحب عروة، پیشرفت بشر در کشاورزی و صنعت و ارتباطات دست به دست هم می‌دهند که گستره مرجعیت ایشان افزوده گردد و امروزه در کتابخانه محقق طباطبایی بیش از 5000 نامه و سند مربوط به مرحوم صاحب عروة داریم که نشان دهنده گستره مرجعیت ایشان است.
گویا عروة الوثقی آثار فقهی دیگر ایشان را تحت الشعاع قرار داده است، درباره آثار دیگر فقهی ایشان توضیحاتی بفرمایید
بله همین طور است. به غیر از کتاب شریف عروة الوثقی ایشان آثار مهم دیگری هم دارند که با توجه به فرصت محدود به دو مورد از آنها اشاره می‌کنم. یکی اینکه ایشان حاشیه‌ای بر مکاسب شیخ انصاری دارند که مورد توجه است و به تصریح صاحب نظران و اصحاب فن جزو بهترین و مهمترین حواشی است که بر مکاسب شیخ انصاری نوشته شده است. بعنوان مثال عبارت حضرت آیة الله زنجانی(دام علاه) در کتاب «جرعه‌ای از دریا» قابل ذکر است که ایشان بعد از تعریف از حواشی مرحوم آخوند و آمیرزا محمد تقی شیرازی می‌گویند: «ولی مجموعاً جامع‌ترین حواشی مکاسب حاشیه مرحوم سید یزدی است، چرا که در عمده مطالب حاشیه دارد و از نظر تتبع بلا اشکال مقدم است و از نظر تحقیق جنبه‌های فقهی قوی دارد و روایات و اقوال را درست و جالب نقل می‌کند و بر کلمات قوم هم تسلط کافی دارد».
اما کتاب دیگر از آثار مهم مرحوم سید کتاب «سؤال و جواب» است که پرسش و پاسخ استفائات فقهی است که ایشان پاسخ گفته‌اند و یکی از شاگردان سید بنام شیخ علی اکبر خوانساری متوفای 1359 قمری که پدر مرحوم آیة الله شیخ کاظم خوانساری بود، جمع‌آوری کرده و با نظارت مرحوم آیة الله آشیخ محمدحسین کاشف الغطاء به چاپ رسیده است و اخیراً آقای محقق داماد هم آن را به چاپ رسانده‌اند. باید توجه داشت یکی از سودمندترین کارهای فقهی همین رساله سؤال و جواب است که متضمن نکات فقهی و تاریخی و اجتماعی متعددی است که حاکی از مسائل دیگری نیز هست. اطلاع دارید بغیر از رساله عملیه که به شکل رساله توضیح المسائل نوشته می‌شوند رساله‌هایی به شکل پرسش و پاسخ وجود دارند که از قدیم وجود داشته‌اند و از زمان شریف مرتضی هم وجود داشته که ایشان پاسخ استفائات از نقاط مختلف جهان را می‌داده‌اند. از قدیمی‌ترین رساله‌های پرسش و پاسخ می‌توان به اثر قطب راوندی در قرن شش اشاره کرد همچنین از علامه مجلسی، وحید بهبهانی، حجة الاسلام شفتی، جامع الشتات میرزای قمی هم می‌توان نام برد که ویژگیهای خاص خود را دارند تا کتب معاصر ما مانند مجموعه پرسش و پاسخ مرحوم آیة الله گلپایگانی، کتابهایی مانند جامع الشتات میرزای قمی از این جهت اهمیت دارد که سؤالات آن از جانب دربار و درباریان تنظیم شده است که وضع سیاسی زمان را به خوبی نشان می‌دهد و تاریخچه ارتباط سیاستمداران با فقها را نشان می‌دهد. این رساله‌ها به دو نوع یافت می‌شوند. گاهی سؤالات فرضی است که از فقیه پرسیده می‌شود وگاهی سؤالاتی است که برای عموم مردم اتفاق افتاده و مردم پاسخ آن را در مجموعه‌های فقهی در دسترسشان پیدا نکرده‌اند و آن را از فقیه زمانه خودشان سؤال می‌کنند. مصداق عملی این توقیع شریف است که: «فأما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة احادیثنا»، و سیره متشرعه همواره بر این بوده است که به فقها مراجعه کرده و استفتاء می‌کرده‌اند. کتاب سؤال و جواب مرحوم سید کتابی بسیار ارزشمند است چرا که گاهی سؤالات فقهی پیچیده‌ای پرسیده شد و کسانی سؤال کرده‌اند که خودشان اهل فضل بوده‌اند در بسیاری از موارد سطح علمی پرسشگر بالاتر از افراد معمولی بوده است و این امر از نحوه سؤال مشخص است. لذا مرحوم سید در پاسخ آنها به مبانی فقهی اشاره کرده و گاهی مبانی و نظریه‌هایی را مطرح کرده‌اند و از این جهت اهمیت دارد.
همان طور که عرض کردم بعد از میرزای شیرازی و فتوای تحریم تنباکو، مرجعیت مرحوم سید فراگیر شد و به بسیاری از کشورهای مختلف عربی و غیر عربی گسترش پیدا کرد. همچنین بحرانها و حوادثی که برای مردم مسلمان شیعه مطرح می‌شد باعث شد فقیه بزرگی مانند ایشان که در گوشه‌ای از شهر نجف نشسته است، توجه علاقمندان و مقلدان را جلب کند تا از ایشان برای رفع مسائل و معضلات فقهی و شرعی مدد بخواهند. در همین کتاب سؤال و جواب که سؤالات شماره‌گذاری شده است، بعنوان نمونه در شماره‌های 312 و 313، راجع به توجیه فقهی بیمه عمر سؤال شده که سابقه نداشته است. سایر انواع بیمه برای اولین بار مطرح شده و راه برای مقلدین باز شده است. مسائلی مانند اوراق نقدیه، برات و اسناد تجاری نیز وجود دارد و جالب است که در مسئله 445 این کتاب مسئله کاهش ارزش پول مطرح شده است که در آن زمان مسئله جدیدی بوده و سابقه نداشته است اگرچه در جامعه کنونی ما این یک موضوع عادی است.
همچنین چنان که در مقدمه کتاب سئوال و جواب آمده است نمونه‌هایی داریم که نشانگر آن است که گویا قاضی پرونده را پیش مفتی برده و حکم آن را از او جویا شده است. موارد متعددی در این کتاب از صاحب عروه سؤال شده است و از ایشان تفسیر الفاظ وصیت‌نامه خواسته شده است؛ این امر نشان می‌دهد که ایشان درواقع کار قضائی انجام داده است. عین وصیت‌نامه را ارائه داده‌اند و تفسیر متن و مفهوم عرفی الفاظ آن را خواسته‌اند که ایشان تعیین کند. اصولاً چنین کاری یک عمل فقهی نیست بلکه امری قضائی است. بدیهی است که امر قضاء و افتاء کاملاً با هم تفاوت دارند چه فتوی یک حکم کلی است ولی قضاء تطبیق بر مصادیق است.
همچنین ایشان کتب دیگری هم دارند مانند تعادل و تراجیح، رسالة في اجتماع الامر والنهی، رسالة في الظن، رسالة في منجزات المریض و... که این آثار گواه تتبع و تضلّع ایشان در فقه است.
امیدواریم خداوند به ما توفیقی عنایت کند که بتوانیم ادامه دهنده راه این بزرگان باشیم و حوزه علمیه مبارکه قم شاهد ظهور فقهای بزرگی همچون ایشان باشد. از شما تشکر می‌کنم و السلام علیکم و رحمه الله.